تحریم ها ایران را از صحنه جهانی خارج می کند

علیرغم مشاهده تأثیرات مخرب تحریم ها بر اقتصاد و ساختار اجرایی کشور، همچنان بر این باوریم که مسیرمان صعودی است و آمارها همگی مثبتند و حسرت لبخند را بر دل آمریکا و اروپا خواهیم گذاشت. زمانی برای آنها خوشایند خواهد بود که ما در موضع تقابل برآئیم تا آنها فشار بیشتری را تحمیل کنند تا از آن طرف منافع چند برابری را به جیب بزنند.

تحریم ها ایران را از صحنه جهانی خارج می کند

علیرغم مشاهده تأثیرات مخرب تحریم ها بر اقتصاد و ساختار اجرایی کشور، همچنان بر این باوریم که مسیرمان صعودی است و آمارها همگی مثبتند و حسرت لبخند را بر دل آمریکا و اروپا خواهیم گذاشت. زمانی برای آنها خوشایند خواهد بود که ما در موضع تقابل برآئیم تا آنها فشار بیشتری را تحمیل کنند تا از آن طرف منافع چند برابری را به جیب بزنند.
درهمین رابطه یکی از اساسی ‌ترین سیاست‌های آمریکا در قبال ایران، حذف کشورمان از مسیرهای انتقال انرژی و ترانزیت کالا است. اگر در منطقه آسیای مرکزی و خط وصل آن به اروپا توجه کنیم و یا از شرق کشور به سمت چین خط سیر ترانزیتی را رصد نمائیم و از شمال شرقی به جنوب شرقی کشور هند خط مستقیمی برای تبادلات تجاری بکشیم، متوجه خواهیم شد از چهارسوی کشورمان خطوط انتقال و وصل درحوزه های مختلف انرژی و ترانزیت کالا وجود دارد که هریک به بهانه ای متوقف و قفل تحریم ها بر هریک از آنها زده شده است.
به عنوان مثال یکی از اهداف تأسیس مسیر ترانس‌ کاسپین این است که گاز ترکمنستان را از طریق دریای‌خزر به باکو و از باکو به جیحان و از آنجا به اروپا منتقل کنند و مسیر ایران را حذف کنند. یا جاده لاجورد برای اتصال افغانستان از طریق آسیای مرکزی به باکو و از آنجا به اروپا ایجاد شده‌است که ایران را از نظر ترانزیتی دور می‌ زند.
 در شرق ایران هم مشابه شمال ایران همین اتفاق‌ها تکرار می‌شود و فقط منحصر به خط لوله صلح و خط لوله انتقال گاز طبیعی ایران به پاکستان نیست که ایران درحال دور زده شدن است. برای مثال توافق سه‌جانبه‌ای که میان هندوستان، ایران و روسیه برای ترانزیت کالا از طریق کریدور موسوم به شمال-جنوب شکل گرفت، هنوز اجرایی نشده‌است.
به ‌رغم اینکه هزینه جابه‌جایی کالا از طریق خاک ایران در کریدور شمال-جنوب ۳۰ درصد کمتر از مسیرهای دیگر اتصال هند به روسیه است، اما باز
می بینیم که هریک از طرفین به بهانه های مختلف تحریمی آن را معطل نگه می دارند تا هم امتیاز بیشتری از ایران بگیرند و هم سهم سرمایه گذاری خود را کاهش دهند و بیشترین برداشت منافع را برای خود رقم بزنند!.
بحث منافع است و تعارف هم ندارد، اما ما باور نمی کنیم دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و همچنان در گمان و خیالاتی خام هستیم که فلان کشور و فلان قدرت متحد و پشتیبان و شریک ما هستند!.
خط لوله صلح بین ایران و پاکستان و از آنجا به هند یکی از بزرگترین و استراتژیک ترین تبادلات انرژی در شرق جهان قلمداد می شود اما پاکستانی‌ها در مسئله حذف ایران از مسیرهای انتقال انرژی و ترانزیت کالا، خودشان را با ایالات‌ متحده آمریکا هماهنگ کرده‌اند. به همین دلیل به نظر نمی رسد خط لوله انتقال گاز طبیعی ایران به پاکستان، دست ‌کم تا زمانی که تحریم‌ها برقرار باشد و تنش در روابط تهران و واشنگتن ادامه پیدا کند، به نتیجه‌ای برسد.
ضمن اینکه اگر خط لوله تاپی(TAPI) که درصدد انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان و پاکستان به هند می باشد، راه بیفتد عملاً انتقال گاز از ایران به پاکستان منتفی خواهد بود.
توافق چینی ها با قطر و عمان جهت احداث خط لوله در بستر دریا و مجموعه این شرایط را وقتی در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که ایران در حال حذف شدن از سازوکارهای دوجانبه و چندجانبه انتقال انرژی و ترانزیت کالا است و راه‌های جایگزین مدنظر کشورهای منطقه است.
معضلی به این بزرگی به سبب بی نتیجه و معطل ماندن اختلافات و موضوعاتی است که کشورمان با غرب و آمریکا برسر آن درگیر است.
نه مشکل حل می شود و نه پرونده آن بسته می گردد. این شرایط برای آینده ایران و نقش آن در تحولات و مبادلات جهانی به شدت مخرب خواهد بود و اگر آمریکا بتواند نقشه ترانزیتی خاورمیانه را بدون ایران ترسیم کند قطعاً برنامه ریزی ها و چشم اندازهای ما بی اثر و فرصت های بسیاری از دست خواهد رفت.