ضرورت توجه به افکار عمومی در نگاه به تحولات جهانی

جنگ اوکراین از جمله مواردی بود که نوعی افتراق را میان افکارعمومی و بدنه رسمی کشور ایجاد کرد. البته طبیعی است که ملت ها حامی یکدیگرند و با هرگونه جنگ مخالف باشند چون سنخیتی میان صلح و آرامش و منافع سیاسی حکومت ها نمی بینند، به گونه ای که حتی مردم روسیه نیز با جنگ فعلی مخالفند.

ضرورت توجه به افکار عمومی در نگاه  به تحولات جهانی

جنگ اوکراین از جمله مواردی بود که نوعی افتراق را میان افکارعمومی و بدنه رسمی کشور ایجاد کرد. البته طبیعی است که ملت ها حامی یکدیگرند و با هرگونه جنگ مخالف باشند چون سنخیتی میان صلح و آرامش و منافع سیاسی حکومت ها نمی بینند، به گونه ای که حتی مردم روسیه نیز با جنگ فعلی مخالفند.
اما این افتراق اگر درون سیستم رسمی کشور باشد تبعات و آسیب های فروانی در حوزه سیاست داخلی وسیاست خارجی خواهد داشت.
تقریبا دوهفته پیش بود که وزیرخارجه اعلام کرد ایران هیچگونه دخالتی در جنگ اوکراین ندارد و هیچگونه سلاحی(بحث فروش پهباد) به روسیه نداده است.
اما پس از آن به طور تلویحی و غیر مستقیم اخباری در مورد ارسال پهباد به روسیه از سوی برخی مقامات و مسئولان نظامی مطرح گردید. این واکنش ها توام با گزارش های اوکراین در مورد استفاده نظامیان روس از پهبادهای ایرانی بود که موجب واکنش اتحادیه اروپا و آمریکا و بازشدن پرونده ای در سازمان ملل درباره این موضوع گردید.
با قدری تأمل باید توجه داشت که بحث برسر ارسال پهباد و اعزام کارشناسان نظامی مرتبط با آن به روسیه نیست، چرا که خرید و فروش تجهیزات نظامی متعارف تجارتی آزاد تلقی می شود. همانطور که ترکیه پهبادهای خود را در این جنگ به طرف اوکراینی فروخته، ایران نیز با داشتن مشتری در این حوزه محصول خود را عرضه کرده و این نشان از توانایی نظامی کشورمان در تولید ادوات باکیفیت در عرصه نظامی دارد.
اما بحث بر سر این است که آیا این تصمیم حاصل مشورت و هماهنگی میان دو بال قدرت کشور یعنی "میدان و دیپلماسی" بوده است یا خیر؟!. همانطور که در بالا مطرح شد تصمیم برای ارسال تجهیزات در بعد نظامی(میدان) شاید توجیه منطقی داشته باشد اما باید دید این اقدام در میدان دیپلماسی چه هزینه و فایده ای برای کشور داشته است.
آیا ارسال تجهیزات نظامی به اندازه کافی برای کشور منفعت داشته که مجددا مشمول انواع تحریم های سیاسی و اقتصادی از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا و باز شدن پرونده ای در این زمینه در سازمان ملل گردد.
مهمتر از تمام این موارد باید توجه داشت که این اقدام احتمالی ما موجب توجه و واکنش منفی افکارعمومی جهان خواهد شد! همانطور که گفته شد ملت ها جدا از سیاست دولت ها، حامی حقوق و صلح برای یکدیگر هستند لذا در اتخاذ سیاست خارجی باید این موضوع را مورد توجه داشت.
نکته ظریف تر این است که هماهنگی ضمنی میان سیاست های میدان و دیپلماسی می تواند در اتخاذ تصمیمات موثر و منطقی، راهگشا باشد. اینکه ما در عرصه میدان مسیری را دنبال کنیم و در عرصه دیپلماسی از طی آن مسیر اظهار بی اطلاعی و یا خلاف آن را ابراز کنیم، به هیچ وجه مناسب منافع کشور نیست.
توازن میان این دو بال حرکتی کشور منجر به حفظ تعادل در تصمیم گیری های استراتژیک خواهد شد، و مسلما عدم این توازن کشور را به سمت و سویی می کشاند که در آن دچار افراط و تفریط خواهیم شد و آسیب جدی به منافع ملی و ملت وارد خواهد شد.