خصوصی سازی آموزشی و تبعات ساختاری

با نگاهی به پیشرفته ترین و بزرگترین سیستم های آموزشی در کشورهای اسکاندیناوی و چین می بینیم که سیستم آموزشی تحت نظر مدیریت و برنامه ریزی واحد قرار دارند و تنها در سبک های تدریسی با هم متفاوتند. به عنوان مثال در سوئد تمامی دانش آموزان می توانند در مدارس محیط زیست و یا مدارس کلاسیک حضور داشته باشند و این بسته به استعداد شناسی و علایق دانش آموزان و تربیت خانوادگی آنها بستگی دارد.

خصوصی سازی آموزشی و تبعات ساختاری

با نگاهی به پیشرفته ترین و بزرگترین سیستم های آموزشی در کشورهای اسکاندیناوی و چین می بینیم که سیستم آموزشی تحت نظر مدیریت و برنامه ریزی واحد قرار دارند و تنها در سبک های تدریسی با هم متفاوتند. به عنوان مثال در سوئد تمامی دانش آموزان می توانند در مدارس محیط زیست و یا مدارس کلاسیک حضور داشته باشند و این بسته به استعداد شناسی و علایق دانش آموزان و تربیت خانوادگی آنها بستگی دارد.
ممکن است برخی مدارس آموزش های اضافی داشته باشند اما در اصل برنامه ریزی آموزش در سرتاسر چین سبک تدریس و محتوا و کیفیت آموزش یکی است. همچنین معلمان در بلاتکلیفی مدارس دولتی و خصوصی قرار ندارند.
متأسفانه در سیستم آموزشی ما امروز عدم تعادل و توازن آموزشی در مدارس بسیار ناهمگون است و حتی سطح کیفی مدارس دولتی باهم متفاوت است و در مدارس خصوصی و غیرانتفاعی نیز این تفاوت نسبت به شهریه دریافتی متفاوت می شود.
این مشکلات به گونه ای به صورت قارچ گونه در نظام آموزشی ما نفوذ کرده که حتی توازن نیروی انسانی را در امر آموزش برهم زده است.
امروز برخی کارشناسان آموزشی بر این باورند که نظام آموزش و پرورش چیزی حدود ۲۰۰ هزار معلم نیاز دارد.
این نیاز را می توان در به کارگیری مجدد معلمان بازنشسته مشاهده کرد. درصورتی که با این اقدام نیز هنوز با گذشت بیش از یک ماه از سال تحصیلی برخی کلاس ها معلم ندارند!
اشکال اصلی ما همواره در امر مدیریت و برنامه ریزی بوده است. آنجا که باید نیرو جذب و استخدام کنیم با سخت گیری های بی مورد و فیلترگذاری ها خود را دچار ضعف نیروی انسانی می کنیم؛ و در جایی که نباید نیرو جذب شود با انباشت نیروهای بیکار و حقوق بگیر مواجهیم.
سال ها معلمان را به صورت حق التدریس و ساعتی در وضعیت بلاتکلیفی نگه داشتیم به گونه ای که برخی از آنها در همین وضعیت به سن بازنشستگی رسیدند.
برخی دیگر نیز جذب مدارس غیرانتفاعی شدند تا حداقل حقوق بیشتری بگیرند. برخی هم به سبب فشار کاری فراوان به سمت بازنشستگی زود هنگام و یا ترک کار روی آورده اند.
باید متوجه این‌موضوع بود شکاف در نظام آموزشی دیگر از سطح دانش آموزان گذشته است و در حیطه معلمان درحال اثرگذاری منفی است. آموزش و پرورش باید بتواند قدرت جذب بالا داشته باشد و با  بهره گیری از امکانات کافی شرایطی با کیفیت و گسترده را برای همه دانش آموزان فراهم کند.
نباید این نکته را فراموش کرد که امروز جذب و حفظ معلمان برای این نهاد امری واجب و ضروری است. اگر وضعیت معلمان ساماندهی نشود و آنها برای تأمین نیازهای اقتصادی خود مجبور به انتخاب مدارس و آموزشگاه های غیرانتفاعی شوند، کمبود معلم برای دانش آموزان در دیگر مدارس بسیار آسیب رسان خواهد شد.