علم مدیریت محیط زیست در کشور ما بی معناست

علیرغم اینکه در سراسر جهان و به خصوص در کشورهای درحال توسعه بحث کنترل آلاینده ها و حفاظت از محیط زیست به عنوان تضمین حیات بشری در کره خاکی به عنوان اولویت اصلی و فراتر از مسائل نظامی و امنیتی مورد توجه قرار گرفته است، اما در کشورما این مقوله در پائین ترین درجات توجه مدیریتی و اولویت بخشی به لحاظ برنامه ریزی قلمداد می شود.

علم مدیریت محیط زیست در کشور ما بی معناست

علیرغم اینکه در سراسر جهان و به خصوص در کشورهای درحال توسعه بحث کنترل آلاینده ها و حفاظت از محیط زیست به عنوان تضمین حیات بشری در کره خاکی به عنوان اولویت اصلی و فراتر از مسائل نظامی و امنیتی مورد توجه قرار گرفته است، اما در کشورما این مقوله در پائین ترین درجات توجه مدیریتی و اولویت بخشی به لحاظ برنامه ریزی قلمداد می شود.
البته ناگفته نماند که مدیران ارشد در نهادها و دستگاه های مختلف بعضاً بودجه های قابل توجهی را به این بخش اختصاص می دهند اما این بودجه ها یا از سوی نهادهای مالی تأمین نمی شود و یا در پیچ و خم های بوروکراسی اداری همچون یخ آب می شود و هیچ تأثیر مثبتی بر بهبود وضعیت محیط زیست ندارد.
اخیراً گزارش هایی از خشک و قطع شدن بیش از ۱۲ هزار درخت در سه پارک جنگلی تهران منتشر شد که نشان می داد ۴ هزار و ۶۵۰ اصله درخت در سرخه‌حصار، ۷۰ اصله در لویزان و ۷ هزار و ۹۸۲ اصله در چیتگر خشک شده‌اند، و ۳ هزار و ۱۴۱ اصله درخت در سرخه‌حصار، ۷۲ اصله درخت در لویزان و ۸۱۲ اصله در چیتگر قطع شد‌ه‌اند .
این گزارش درحالی است که ما امروز برای کاشت و نگهداشت یک اصله نهال تا به باروری برسد چیزی در حدود ۱۰ میلیون تومان در یک دوره ۵ساله می باشد. این رقم به صورت پیش فرض بدون احتمال آفت و از بین رفتن نهال می باشد. درحالی که ما از درختانی حرف می زنیم که دیگر گونه بومی آنها یافت نمی شود و عمرشان بعضاً به بیش از نیم قرن می رسد. ضمن اینکه باید توجه داشت که از بین رفتن بسیاری از آنها در وضعیتی است که به سبب عدم دسترسی مناسب به لحاظ انتقال تجهیزات و لوازم در محل، امکان جایگزینی و کاشت مجدد وجود ندارد.
این به معنای از دسترس خارج شدن پهنه ای از فضای جنگلی کشور می باشد که دیگر قابل احیا نیست و اگرهم باشد به دست نیروی انسانی نخواهد بود و طی سالیان دراز و طولانی محقق خواهد شد.
نکته قابل تأمل اینجاست که از بین رفتن این ۱۲ هزار درخت در مناطقی رخ داده است که تحت حفاظت بوده و هریک از درختان دارای شناسنامه و وضعیت سلامت بوده اند. برای نگهداری از این پارک های جنگلی حفاظت شده از پیمانکارانی استفاده می شود که می بایست دارای دانش و مهارت رسمی از مراکز ذی صلاح باشند. باید دید آیا این پروژه ها به دست پیمانکاران اصلح سپرده شده یا خیر؟!.
اما فارغ از جزئیات این اتفاق تلخ و ناگوار باید به کلیت نگاه مدیریتی کشور به مسئله محیط زیست و حفاظت از جنگل ها و درختان به عنوان سرمایه های بی بدیل و ارزشمند پرداخت. متأسفانه چه از بابت فرهنگ مدیریتی و چه از بابت فرهنگ اجتماعی، بحث محیط زیست در کشورمان از اولویت خارج شده و به همین سبب شاهد تخریب های زنجیروار در اقصی نقاط کشور هستیم.
از مناطق جنگلی در شمال و غرب کشور گرفته تا از بین رفتن دریاچه ها در شمال و جنوب غربی کشور و خشک شدن قنات ها و چاه ها و فرونشست شدید در فلات مرکزی ایران، همه بیانگر عدم توجه کافی به مسئله
محیط زیست می باشد. کشور به سمت انحطاط زیست محیطی می رود که تبعاتی وحشتناک درپی خواهد داشت که جنگ برسر آب و کشاورزی و نان بین اقوام مختلف، ابتدایی ترین آن می باشد. متأسفانه فراموش کرده ایم که امروز آنچه از طبیعت در دسترس ما وجود دارد امانتی است که تضمین کننده حیات فرزندان و آیندگان ایران است. اما مشخصاً ما امانتدارخوبی نیستیم و هم زندگی خود و هم زندگی نسل فردا را به مخاطره کشانده ایم.