مردم همچنان گرفتار گرانی های سرسام آورند

این گونه به نظر می رسد که گویا مسائل مختلف تبدیل به بهانه ای برای بی توجهی ها و پوشش بعضی از ناکارآمدی ها در روند امورات کشور شده است و کسی به مشکلات و احوالات مردم در داخل کشور اهمیتی نمی دهد!. آنچه هم که مربوط به سیاست داخلی کشور می باشد موجب سرگرم شدن سیاسیون به امورات خودشان است تا بتوانند رد صلاحیتشان برای نامزدی انتخابات مجلس را رفع و رجوع کنند یا با تأیید صلاحیتشان به دنبال تشکیل لیست و تضعیف جناح های دیگر باشند.

مردم همچنان گرفتار گرانی های سرسام آورند

این گونه به نظر می رسد که گویا مسائل مختلف تبدیل به بهانه ای برای بی توجهی ها و پوشش بعضی از ناکارآمدی ها در روند امورات کشور شده است و کسی به مشکلات و احوالات مردم در داخل کشور اهمیتی نمی دهد!. آنچه هم که مربوط به سیاست داخلی کشور می باشد موجب سرگرم شدن سیاسیون به امورات خودشان است تا بتوانند رد صلاحیتشان برای نامزدی انتخابات مجلس را رفع و رجوع کنند یا با تأیید صلاحیتشان به دنبال تشکیل لیست و تضعیف جناح های دیگر باشند.
اساساً مردم در بین امورات جاریه کشور گم شده اند و کسی حرفی از اینکه جامعه در چه وضعی به سر می برد نمی زند و پیگیر درد و مشکلاتشان نیست. این سطور و کلمات قادر به بیان عمق مشکلات معیشتی مردم نیست و به قولی حتی از بیان آن نیز بعضاً شرم دارد اما واقعاً شأن سرپرستان خانواده ها شکسته شده و از به مرحله بیچارگی به معنی واقعی کلمه رسیده اند. بیچاره اند از این بابت که نمی توانند اموراتشان را به هر وسیله و روشی چاره کنند.
گرانی های سرسام آور عنان زندگی ها را پاره کرده و والدین شرمنده فرزندان در تأمین مخارج اولیه آنها همچون خورد وخوراک هستند. دیگر نیازی به پخش پرسشنامه و یا آمارگیری های آکادمیک برای اطلاع از وضعیت جامعه به لحاظ تأمین هزینه های آموزش و درمان و سبد غذایی نیست.
 اکثر اقشار جامعه با نسبت های مختلف دچار این معضلات هستند
به گونه ای که بسیاری از فرزندان از تحصیل در دانشگاه باز می مانند، بسیاری از پدران ومادران علیرغم نیاز به درمان پزشکی به سبب هزینه ها به مراکز درمان مراجعه نمی کنند، بسیاری از بیماران به مرحله ای رسیده اند که روند درمان را به سبب هزینه ها رها کرده اند و سفره مردم به قدری تنگ و محدود شده است که دیگر گوشت و مرغ و میوه جایی در آن ندارد.
آیا این سطح مشکلات عمومی درجامعه برای مسئولان و نهادهای مختلف تعجب برانگیز نیست تا حداقل توجهی به امورات مردم بکنند؟! بیشترین تأکید این متن بر پیداشدن جایگاه مردم در کشور می باشد. چرا که اساساً با این سبک مدیریت و اولویت بندی برای امورات مختلف نمی توان سهمی را به مردم اختصاص داد و همانطور که گفته شد گویا مردم در این کشور گم شده اند و بدنه رسمی حکومت اعم از بخش های سیاسی،اقتصادی و اجتماعی صرفاً برای دغدغه ها و امورات خود کار
می کنند.
اینکه چنین روش و سبک مدیریت چه تبعاتی درپی خواهد داشت بماند به جای خود، اما دغدغه اصلی ما لاینحل ماندن مشکلات مردم و در رأس آنها گرانی های سرسام آور معیشتی اعم از هزینه های خوراک و مسکن است. این دو مورد تبدیل به بزرگترین چالش زندگی مردم جامعه گردیده و فشارهای موجود درحال نابودی بنیان های خانواده در ایران است.