فتح خرمشهر و انتظارها از فتح

در هشت سال جنگ تحميلي عمليات هاي بزرگي رخ داد كه دستاوردهاي شگرفي براي كشور داشت و به لحاظ نظامي تبديل به نمونه هايي جهاني گرديد كه تاكنون مصداقي نداشته است. اما درميان تمام اين عمليات ها "فتح خرمشهر" تبديل به سمبل مقاومت و نمادي از پيروزي گرديد.

فتح خرمشهر و انتظارها از فتح

در هشت سال جنگ تحميلي عمليات هاي بزرگي رخ داد كه دستاوردهاي شگرفي براي كشور داشت و به لحاظ نظامي تبديل به نمونه هايي جهاني گرديد كه تاكنون مصداقي نداشته است. اما درميان تمام اين عمليات ها "فتح خرمشهر" تبديل به سمبل مقاومت و نمادي از پيروزي گرديد.
چرا كه فتح خرمشهر جداي از اينكه يك عمليات نظامي بود، صحنه اي از خونفشاني مردم بومي بود كه بعضاً با دست خالي در مقابل هجوم دشمن بعثي ايستادگي كردند و در اين ميان متحمل ستم هايي شدند كه داستان هريك مردم خرمشهر در آن ايام پتانسيل تبديل شدن به يك كتاب و فيلم را دارد؛ كما اينكه تاكنون نيز شاهد روايت هاي بسياري از حوادث خرمشهر بوده ايم.
در حول روايتگري و پرداختن به ابعاد ارزشي "فتح خرمشهر" كارهاي بسياري صورت گرفته و همه ساله در اين ايام ويژه برنامه هاي بسياري ساخته مي شود. اما آنچه مايه انتقاد از وضعيت خرمشهر گرديده موضوع آباداني و رسيدگي به وضعيت مردم اين ديار است.
بيش از چهار دهه از واقعه فتح خرمشهر مي گذرد، اما حال و روز شهر خرمشهر و مردم اين شهر هنوز كه هنوز است رنگ و لعابي از جنگ به رخسار دارند كه به هيچ وجه زيبنده نيست. نگارنده در سفري كه نوروز به مناطق جنوبي از جمله خرمشهر داشت از نزديك وضعيت اين شهر و مردش را مشاهده كرده و هنوز  مي توان ديد كه بسياري از اين مردم از ابتدايي ترين امكانات شهري محرومند.
البته اين محروميت تنها مختص خرمشهر نيست و بسياري از شهرهاي جنوبي كشور كه از قضا در صف اول مبارزه در مقابل دشمن بعثي بودند، همچنان در وضعيت نابساماني به سر مي برند. درصورتي كه پس از پايان جنگ روند سازندگي مي بايست از مناطقي كه جبهه اول مقاومت بودند آغاز مي شد.
البته اين به معناي بي تفاوتي نسبت به احولات اين شهرها و مردمشان نيست، بلكه حرف از توقعاتي كه نسبت به يك شهري است كه نماد مقاومت و نماد پيروزي و نماد جانفشاني مردم يك كشور تلقي مي شود.
اينكه ما همه ساله در چنين ايامي كنگره و همايش و برنامه هاي رونمايي از كتاب شعر و داستان هاي حماسي داشته باشيم، اقدامي شايسته و بايسته است چرا كه زنده نگهداشتن روح ايثار و جانفشاني براي خاك و ناموس وطن و روايتگري از اين حادثه براي نسل هاي بعد از انقلاب كه دركي از اين مفاهيم ندارند امري واجب است.
اما رسيدگي به وضعيت خرمشهر نبايد تنها در ابعاد فرهنگي باقي بماند و رسيدگي به وضعيت مردم اين شهر به لحاظ امكانات رفاهي، درماني،‌آموزشي و از همه مهمتر معيشتي بيش از هرچيز ديگري اولويت دارد. اينكه شهري با قدمت و با معيارهاي خرمشهر مردمش هنوز از داشتن سيستم فاضلاب سراسري محروم باشند نشان از عدم توجهات سازنده و هدفمند به ضرورت رسيدگي به شهرهاي جنگ زده از جمله خرمشهر مي باشد.
همانطور كه گفته شد اين عارضه تنها شامل حال خرمشهر نيست و ديگر شهرهاي جنوبي و جنگ زده كشور هنوز در وضعيتي به سر مي برند كه گويا چندي بيشتري از زمان جنگ نگذشته است. اينكه در شهرهاي جنوبي آب آشاميدني وجود نداشته باشد و يا مردم از نعمت گاز بي بهره باشند درحالي كه شهر و استانشان تأمين كننده يا انتقال دهنده اصلي شريان نفت و گاز باشد قابل توجيه نيست.
فتح خرمشهر بيانگر ايثار و جانفشاني مردم و دليرمردان ارتش و ديگر رزمندگان عاشق وطن است، اما امروز مسئولان و مديران به عنوان سربازان عرصه خدمت بايد اين بخش از كشور را مورد توجه ويژه قرار دهند و به مشكلات و گرفتاري هاي مردمي كه در مناطق جنوبي و جنگ زده درگير فقر و تنگدستي و كمبود امكانات هستند، رسيدگي جدي نمايند. بايد خرمشهر ديروز و خرمشهر امروز با حفظ نمادهاي ارزشي، با هم تفاوت داشته باشند اين امر نياز به درك اساسي درحوزه خدمت و سازندگي در مناطق جنگ زده دارد.