غمخوار مردم در لحظات سخت باشیم

مخارج زندگی سنگین شده و مردم مدام درحال کاستن از خواسته ها و مصرف و هزینه ها در امور مختلف هستند. به خاطر افزایش هزینه های مسکن به سمت حواشی شهرها و خانه هایی با متراژ کم می روند؛ از باب کنترل هزینه های روزانه سفره خود را کوچک و بسیاری از اقلام را ازآن حذف کرده اند. برنامه های تفریحی و رفاهی را تقریباً به طور کل حذف کرده اند و در بسیاری از مباحث آموزشی به سبب هزینه های بالا از کیفیت خدمات برای اعضای خانواده کاسته اند، در حوزه های درمانی تا جایی که بتوانند درد را تحمل می کنند و بدون مراجعه به پزشک خود درمانی می کنند تا هزینه های اضافی متحمل نشوند و در تمامی حوزه های جاری زندگی این محدودیت ها را برخود تحمیل کرده اند.

غمخوار مردم در لحظات سخت باشیم

مخارج زندگی سنگین شده و مردم مدام درحال کاستن از خواسته ها و مصرف و هزینه ها در امور مختلف هستند. به خاطر افزایش هزینه های مسکن به سمت حواشی شهرها و خانه هایی با متراژ کم می روند؛ از باب کنترل هزینه های روزانه سفره خود را کوچک و بسیاری از اقلام را ازآن حذف کرده اند. برنامه های تفریحی و رفاهی را تقریباً به طور کل حذف کرده اند و در بسیاری از مباحث آموزشی به سبب هزینه های بالا از کیفیت خدمات برای اعضای خانواده کاسته اند، در حوزه های درمانی تا جایی که بتوانند درد را تحمل می کنند و بدون مراجعه به پزشک خود درمانی می کنند تا هزینه های اضافی متحمل نشوند و در تمامی حوزه های جاری زندگی این محدودیت ها را برخود تحمیل کرده اند.
اما برخی هزینه های تحمیلی و ناخواسته و البته غیرقابل کنترل وجود دارد که به هیچ وجه نمی توان آن را نادیده گرفت و پرداخت آن اجباری است. هزینه ای همچون هزینه های دفن و کفن از جمله این موارد است که امکان کنترل و یا نادیده گرفتن آن وجود ندارد و هر خانواده ای که درگیر فوت بستگان شود چه بخواهد یا نخواهد مجبور به پرداخت هزینه بسیاری هستند که جایی برای صرفه جویی و یا حذف هزینه ها وجود ندارد.
اما این هزینه ها اغلب بابت خدماتی است که توسط نهادهای رسمی داده می شود و مردم مجبور به پرداخت هزینه های مصوب هستند. یعنی هزینه ها ثابت و ابلاغی است و کاری به دارا و ندار بودن افراد ندارد و تنها واریز مبالغ و تهیه فیش های مختلف موجب انتقال فرد فوت شده به مرحله کفن و دفن می گردد.
اما باز این هزینه های مصوب و رسمی غمش خوردنی است، اما
هزینه های نامتعارفی که بعضا در آرامستان ها به سبب وضعیت احساسی وبه نوعی ناچاری بازماندگان از‌آنها سواستفاده می کنند، قابل پذیرش نیست.
به عنوان مثال در بهشت زهرا(س) تهران قیمت چند متر کفن ساده را با مبلغ خیلی زیاد با مردم حساب می کنند!  و یا یک پلاکارد شناسایی و یک چاپ عکس و قاب را با مبلغ بالا حساب می کنند و کلا هر خدماتی که ارائه می دهند، هزینه آن را چندین برابر از مردم می گیرند و مراجعین را مجبور به پرداخت هزینه ها به کارت بانکی می نمایند تا سند پرداختی هم دست مردم نماند. جالب تر اینجاست که این خدمات کاملا رسمی انجام
می شود و اینطور نیست که آن را به پای تخلف افراد بگذاریم. خیلی مرتب و منظم به آنها جا و مکان داده شده و به گونه ای حساب شده در مجاور سالن عروجیان مستقر شده اند تا از استرس و عجله افراد و حال بد بازماندگان در آن لحظات سواستفاده نمایند.
سواستفاده مالی از نیازهای مردم در عرصه های مختلف رخ می دهد اما درجایگاهی که افراد در اوج غم و اندوه از دست دادن عزیزانشان هستند، روا و شایسته نیست و باید با آن مقابله کرد و با سواستفاده گران با جدیت برخورد کرد.
البته ناگفته نماند که کارهای خوبی هم نسبت به قبل انجام شده که در واقع به دلیل شرایط و موقعیت مکانی کافی نیست و توجه بیشتر مسئولین و احساس همدردی با مراجعه کنندگان را طلب می کند.
نکته دیگر ایجاد سازوکاری تسهیل کننده و فراهم سازی شرایطی آرامش بخش برای خانواده هایی است که عزیزانشان را از دست می دهند. باید با برنامه ریزی از سوی نهادهای مختلف شرایطی را فراهم آورد که یک سری خدمات ضروری در این زمینه به صورت تسهیلات مالی و خدماتی به بازماندگان ارائه دهند و اینطور نباشد که بازماندگان درکنار داغ عزیزشان، دلنگرانی تأمین هزینه های کفن و دفن را داشته باشند.
اگرچنین عزمی هم وجود ندارد حداقل شرایطی را ایجاد کنند که مردم درگیر و در دام سواستفاده گران نیفتند و قیمت خدمات را در حد معمول و معقول پرداخت کنند.