واقع نگری فرهنگی عامل سازندگی است

نگرش های غیر واقعی، گزارشات کلیشه ای همیشه مثبت، پیشرفت ها و برنامه های توسعه محور غیرقابل واقع؛ ازجمله دردهایی است که همواره موجب هزینه و تشدید مشکلات در کشور گردیده است.

واقع نگری فرهنگی عامل سازندگی است

نگرش های غیر واقعی، گزارشات کلیشه ای همیشه مثبت، پیشرفت ها و برنامه های توسعه محور غیرقابل واقع؛ ازجمله دردهایی است که همواره موجب هزینه و تشدید مشکلات در کشور گردیده است.
این رویه وقتی در حوزه های اجتماعی و فرهنگی باشد اثرات منفی آن به مراتب بیشتر از آمار و ارقام ها از رشد اقتصادی کشورخواهد بود. چرا که در اقتصاد با اعداد و ارقام مواجهیم و در امور فرهنگی با انسان ها!.
لذا عدم توجه به واقعیت ها و ارائه گزارش ها و یا تدوین برنامه های فرهنگی مطابق با میل وسلیقه های فردی و گروهی، جامعه را به انحاط می کشاند. چرا که مدیریت با واقعیت موجود همخوانی ندارد.
درهمین زمینه باید به اثرگذاری مثبت واقع گرایی در حوزه های فرهنگی و به قولی واقعیت های کف جامعه را در چند اثر هنری در قالب سریال های نمایش خانگی مشاهده کرد. آثاری که بدون تعارف نشان می دهد که کودکان نسل امروز چطور در لابه لای مشکلات والدین گم می شوند و چطور ریشه های سرخوردگی و عقده های کودکان آنها را با هنجارهایی در بزرگسالی مواجه می سازد و حتی خودشان سرمنشأ فجایعی می شوند که جامعه از آنها هراسان خواهد شد.
نشان دادن برخی از ناهنجاری های اخلاقی در بین والدین و اثرات مخرب آن بر امورات فردی و خانوادگی آنها و اثرپذیری فرزندان از این موضوع نشان می دهد که این سبک ساخت آثار هنری نه تنها
سیاه نمایی از جامعه محسوب نمی شود، بلکه جامعه و خانواده ها را در یک چالش تشابه فکری و عملی با کاراکترهای فیلم قرار می دهد تا متوجه انحرافات، آسیب ها و تبعات برخی ناهنجاری های مبتلا به آن باشند.
امروز وضعیت خانواده های ایرانی به غایت سخت و ملال آور گردیده است و بدون اغراق باید بیان داشت که در برخی وجوه زندگی شیرازه آنها از هم پاشیده است. وقتی والدین و دیگر اعضای خانواده به سبب فشارهای مضاعف اقتصادی و اجتماعی از مسیر و نقش خود خارج شوند طبیعی است که درگیر و مبتلا به انواع ناهنجاری ها گردند.
آنچه بیش از همه اهمیت دارد مصون ماندن نسل جدید و به عبارتی کودکان آسیب پذیر هستند که باید برای آنها برنامه ریزی کرد. باید واقعیت حضور و نیازهای آنها در بستر خانواده را با ابزار فرهنگی به جامعه نشان داد تا زنگ هشداری برای کسانی باشد که دچار چنین عوارضی هستند تا به عاقبت امور خود به صورت تصویری بنگرند و اگر از آسیب های اجتماعی مصون مانده اند قدر زندگی و داشته های خانوادگی را بدانند و درس عبرتی باشد تا خود را حفظ کنند.
درآخر باید تاکید داشت که به جای جلوگیری از بسیاری از  فعالیت های فرهنگی که با تفسیر و تعبیر غیرواقعی رسمی از جامعه و اموراتش منافات دارد؛ بهتر است فضا را برای کار هنرمندان و اهالی فرهنگ باز کرد تا با کمترین هزینه و بیشترین اثرگذاری مردم را در برابر آسیب های اجتماعی واکسینه کنند و یا حداقل آنها را هشیار کنند تا متوجه خطرات پیرامونی باشند.