کشور به تمام جریان ها و گرایش ها نیاز دارد

سبک و سیاق تبلیغات انتخاباتی به یکباره تغییر کرده است و جریان های رسانه ای به صورت پیدا و پنهان در حال ایجاد یک دوقطبی نادرست در جامعه هستیم. خط دهی تبلیغاتی به گونه ای در حال اجراست که از یکسو جامعه را به ورطه ترس و اضطراب می برد و در سوی دیگر فضایی از امید را برای آن به نمایش می گذارد.

کشور به تمام جریان ها و گرایش ها نیاز دارد

سبک و سیاق تبلیغات انتخاباتی به یکباره تغییر کرده است و جریان های رسانه ای به صورت پیدا و پنهان در حال ایجاد یک دوقطبی نادرست در جامعه هستیم. خط دهی تبلیغاتی به گونه ای در حال اجراست که از یکسو جامعه را به ورطه ترس و اضطراب می برد و در سوی دیگر فضایی از امید را برای آن به نمایش می گذارد.
اما واقعیت آن است که نه این ترس واقعی است و نه آن امید، نجات بخش خواهد بود. چرا که مشکلات مردم اعم از اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی چنان عمیق و وسیع است که نمی توان حضور و یا عدم حضور یک جریان را مایه تغییر دانست.
اینکه مردم را با عناوین مختلف از هم جدا کنیم و یک کاندیدا را نماینده تمامی ارزش های دینی و انقلابی بدانیم و دیگری را نماینده
 غربگرایی جلوه دهیم؛ قطعاً امر سازنده ای برای جامعه نخواهد بود. چرا که شاید این رویه در ادوار گذشته جواب می داد اما در مقطع کنونی با توجه به روی کار آمدن نسل های آگاه و آموزش دیده و جوانانی که مطالبتشان برای مشارکت در انتخابات با رفتارها و گفتارهای این چنینی ناشی از دو قطبی سازی بسیار متفاوت است.
آنچه می تواند یک انتخاب مناسب و هدفمند در انتخابات را به همراه داشته باشد،  جریان هایی است که مطالباتشان خواسته یا ناخواسته از دستور کار دولت ها خارج شده است.
این مطالبات باید از سوی جریان های سیاسی حاضر در رقابت انتخابات درک شود. اینکه مدام بخواهیم از ارزش های انقلاب و مذهب بهره بگیریم و یا شعار گشایش هایی را بدهیم که همواره از سوی برخی جریان ها مطرح شده و هیچگاه هم محقق نشده چون امکان و بستر آن وجود نداشته است؛ نسخه ای منقضی شده است.
جوانان خواسته های مشخصی از وضعیت حال کشور و آرزوهایی برای آینده خودشان دارند. مطالباتی که اغلب برخواسته از رشد و توسعه بینش عمومی براثر دسترسی به اطلاعات و فناوری می باشد. امروز جوانان و نسل تازه نفس کشور خود را با جوانان در دیگر کشورها مقایسه می کنند و سیر مطالبات جهانی به سمتی می رود که خواسته ها را شبیه هم می کند.
این به معنای عدول و یا عبور از بایدها و نبایدهای اجتماعی و مذهبی نیست و نمی توان نیمه پر یا نیمه خالی لیوان را نگاه کرد و دچار افراط و تفریط شد؛ بلکه این مطالبات برپایه نیازها و سلایقی است که امروز در داخل کشور، در سطح منطقه و در سطح جهان شاهد آن هستیم.
باید بپذیریم که امروز کشور به حضور تفکر تمامی جریان های سیاسی نیازمند است. چه آنها که بر طبل ارزش ها می کوبند و چه آنها که در بوق آزادی های مختلف می دمند باید باهم تلفیق شوند و خروجی آن خوراکی باشد که طعمش به مذاق تمامی گرایش ها و سلایق خوش آید.
نمی توان کشور را به دست یک جریان تکرو داد که بخواهد حقوق و نیازهای دیگر جریان ها را نادیده بگیرد. نمی توان از مردم مذهبی خواست که عقاید خود را نادیده بگیرند و نه می توان از جوانان خواست که مطابق با سلایق آنها رفتار کنند و خواسته هایشان براساس نسخه ای تجویزی پیگیری نمایند.
کشور باید برای تمام سلایق و علایق فضا داشته باشد تا همگی بتوانند از امکانات و فرصت ها بهره ببرند. تنها در این مدل و الگوی سیاسی و اجتماعی است که می توان انتظار مشارکت داشت؛ درغیر این صورت
نسخه های قدیمی تبلیغاتی چاره ساز نخواهد بود.