سقوط طبقه متوسط را نظاره گر نباشید!

مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی زندگی عادی مردم را مختل ساخته است. دیگر نمی توان در جامعه آرامش نسبی و ثبات را در امورات اجتماعی اکثریت مشاهده کرد و از هر جنبه ای که به جامعه می نگیریم شاهد بروز معضلاتی هستیم که نتایج آن اغلب تلخ و تاریک است.تلخ کامی هایی که امروز طبقه متوسط جامعه را به عنوان ستون فقرات اجتماعی دچار زلزله ای ویرانگر نموده است و چارچوب زندگی آنها را از هم پاشیده است. طبقه متوسطی که تصویر ذهنی از آن یک خانواده چهارنفره با یک پدر کارمند و یک آپارتمان ۶۰ تا۸۰ متری و یک ماشین ایرانی معمولی متصور است که هزینه های مشخصی دارند و هرماه با تخصیص حقوق پدرخانواده مخارج خانه از آن برداشته می شود و بخشی به آموزش فوق العاده فرزندان اختصاص می یابد و بخشی از آن نیز پس انداز می شود.

سقوط طبقه متوسط را نظاره گر نباشید!

مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی زندگی عادی مردم را مختل ساخته است. دیگر نمی توان در جامعه آرامش نسبی و ثبات را در امورات اجتماعی اکثریت مشاهده کرد و از هر جنبه ای که به جامعه  می نگیریم شاهد بروز معضلاتی هستیم که نتایج آن اغلب تلخ و تاریک است.تلخ کامی هایی که امروز طبقه متوسط جامعه را به عنوان ستون فقرات اجتماعی دچار زلزله ای ویرانگر نموده است و چارچوب زندگی آنها را از هم پاشیده است. طبقه متوسطی که تصویر ذهنی از آن یک خانواده چهارنفره با یک پدر کارمند و یک آپارتمان 60 تا80 متری و یک ماشین ایرانی معمولی متصور است که هزینه های مشخصی دارند و هرماه با تخصیص حقوق پدرخانواده مخارج خانه از آن برداشته می شود و بخشی به آموزش فوق العاده فرزندان اختصاص می یابد و بخشی از آن نیز پس انداز می شود.
اما دیگر خبری ازاین طبقه متوسط نیست و ردی از آن نمی توان یافت. فشارهای اقتصادی و اجتماعی طبقه متوسط را به سمتی کشانده است که زن و شوهر باید تمام وقت کار کنند تا بتوانند از پس کرایه خانه، خوراک حداقلی روزانه، هزینه آموزش رسمی فرزندان و تأمین هزینه های حمل و نقل و ... باشند؛ و دیگر خبری از مسافرت و هزینه های رفاهی یا پس انداز نیست!
این طبقه متوسط امروز غرق در سیلاب اقساطی شده است که به سبب عدم توانایی در تأمین و پرداخت نقدی آن مجبور است تا ماست و پنیر را هم به گونه ای خرید کند که الان پیش پرداخت آن را بدهد و آخر ماه تسویه کند!.
بسیاری از محاسن زندگی طبقه متوسط از بین رفته است و نسل پروری آنها جهت تأمین نیاز نیروی انسانی آینده به شدت کاهش یافته است و یا از کیفیت مناسبی برخوردار نیست. نقش تربیتی طبقه متوسط برای جامعه به قدری با اهمیت است که عملکرد آن موجب کاهش بزه های اجتماعی و معضلات و مفاسد مختلف می گردد. اما امروز با محو شدن این طبقه در  ساختار اجتماعی کشور جامعه تبدیل به یک بالا و پائین و شکافی عمیق شده است که اکثریت سقوط کرده به هر وسیله ای به دنبال فرو نرفتن بیشتر در باتلاق فقر می باشد و در این مسیر خود را محق می داند که به حقوق دیگران نیز دست اندازی کند و دیگران را عامل وضعیت کنونی خود بداند.بحث برسر شکاف طبقاتی نیست، بلکه موضوع اصلی از بین رفتن طبقه متوسط جامعه است که به سبب بی توجهی های کلان در امر وضعیت مالی و معیشتی درگیر مشقت هایی گردیده است که نمی تواند نقش سازنده خود را در ساختار اجتماعی ایفا نماید.
زمانی نه چندان دور کارمندان و حقوق بگیران و کارگران با حقوق ثابت جزو اقشار متوسط با چند درجه تفاوت به لحاظ کیفیت زندگی محسوب می شدند که نحوه و سبک زندگی آنها موجب تربیت فرزندانی می شد که اغلب می توانستند فرصت رشد و تربیت باکیفیتی نسبت به والدین خود داشته باشند. اما امروز قاطبه کارمندان و کارگران و به طور کلی حقوق بگیران ثابت، تبدیل به ضعیف ترین اقشارجامعه شده اند؛ چرا که درآمد ثابتی که دارند در برابر رشد مداوم هزینه ها و تورم همچون یخی در برابر آتش ذوب می شود و از بین می رود.
مسئولان باید این تزلزل اجتماعی را جدی بگیرند و متوجه باشند جامعه بدون ستون فقرات قطعاً قادر به حرکت مناسب و هدفمند نخواهد بود. طبقه متوسط جامعه ما تبدیل به طبقه ای سرخورده با آرزوهای حداقلی همچون داشتن مسکن و ماشین شده است که فشارهای معیشتی وظایف و رسالت حقیقی آن را از بین برده است. نباید اجازه داد این روند ادامه پیدا کند و شاهد محو شدن یک طبقه باثبات درجامعه باشیم. چشم بستن به این موضوع قطعاً با مشکلات فراوانی همراه خواهد داشت.