بهره گیری از سرمایه های فرهنگی در جذب مخاطب

نمی توان نسبت به تحولی که پلتفرم های نمایش خانگی در عرصه فرهنگی ایجاد کردند و متمایز از سیستم و ساختار صدا و سیما اقدام به ساخت برنامه های جذاب و مفرح با قرابت بیشتر به ذائقه مخاطبان چشم پوشید.

بهره گیری از سرمایه های فرهنگی در جذب مخاطب

نمی توان نسبت به تحولی که پلتفرم های نمایش خانگی در عرصه فرهنگی ایجاد کردند و متمایز از سیستم و ساختار صدا و سیما اقدام به ساخت برنامه های جذاب و مفرح با قرابت بیشتر به ذائقه مخاطبان چشم پوشید.
این تحول به گونه ای بوده که امروز استفاده از این پلتفرم ها به عنوان بخشی از سبد مصرف فرهنگی خانواده مبدل شده و مخاطبان خود را از سنین خردسال تا بزرگسال با برنامه های متنوع پوشش می دهد. اما این پلتفرم ها به سبب گردش حول یک محور خاص و تولید برنامه هایی با حضور عده ای محدود از بازیگران، ورزشکاران و هنرمندان، درحال تکراری شدن هستند!
این تکرار به گونه ای است که بعضاً افرادی در چند برنامه ساخته شده در یک پلتفرم حضور دارند و از یک استودیو به لوکیشن دیگر رفته اند و در ساخت برنامه شرکت کرده اند. این که یک فوتبالیست یا یک بازیگر در آن واحد در سه یا چهار برنامه ضبط شده حضور داشته باشد، جذابیت برنامه را فارغ از محتوای آن برای مخاطب کاهش می دهد. چرا که ذائقه فرهنگی انسان با تکرار و ایستایی سازگار نیست.
این تکراری بودن شرکت کنندگان در برنامه های مختلف نمایش خانگی تداعی کننده آسیب و آفتی است که سالهای زیادی گریبانگیر رسانه ملی شده بود و هجوم تعداد زیادی از مخاطبین به پلتفرم های نمایش خانگی از بابت دلزدگی از تکرار کلیشه ها و برنامه هایی بود که بعضاً با جنس سلیقه عامه مردم سازگار نبود.
نباید فراموش کنیم سال هایی را که مردم به سبب عدم توانایی جذب برنامه سازان تلویزیون داخل کشور به سمت شبکه های ماهواره ای رفته بودند و این مسئله با ورود پلتفرم های داخلی تاحدی مرجعیت رسانه ای را نزد مردم در داخل و حتی ایرانیان خارج از کشور از آن خود کرد
به گونه ای که شبکه های ماهواره فارسی زبان به بستری برای پخش سریال ها و  برنامه های ساخته شده در شبکه نمایش خانگی اقدام کردند.
اما بازخوردهای اخیر از سوی مردم در فضای مجازی و در گفت و شنودهای روزمره اجتماعی بیانگر دلزدگی مخاطبین از تولید تکرار در شبکه نمایش خانگی است. هرچند که برخی محدودیت ها در ساخت برخی سوژه ها برای برنامه سازان وجود دارد، اما نباید اجازه داد این بستر فرهنگی به حیاط خلوت برخی برنامه سازان و یا شرکت کنندگان مبدل شود.
فراموش نکنیم که هیچ سرمایه ای برای رسانه بالاتر و ارزشمندتر از اعتماد مخاطبش نیست. اگر این سرمایه اجتماعی ایجاد شده حول شبکه های نمایش خانگی به سبب ساخت برنامه های بی محتوا و تکراری پراکنده شود، قطعاً جذب آنها کار بسیار سختی خواهد بود.
ضمن اینکه نباید فراموش کرد که در کشورمان برنامه سازان، کارگردانان، هنرمندان، تهیه کنندگان و برنامه ریزان فرهنگی بسیار کاردان و متخصص وجود دارد که اگر میدان و بستر حضورشان فراهم گردد نباید نگران تأمین برنامه های فرهنگی برای رسانه های داخلی بود.
متأسفانه امروز بسیاری از این افراد از میدان تولید محتوا دور مانده اند و از قضا عمرشان درحالی سپری می شود که منویات فکریشان برای جامعه بروز و ظهور پیدا نمی کند و بعضاً در سینه و مغزشان تا پایان عمر محصور می ماند.