تداوم مشکلات در اقتصاد عمومی

عجیب وضعیتی است، بازار و تجارت در کشور به گونه ای شکل گرفته که در آن نه تولیدکننده، نه فروشنده و نه مصرف کننده راضی نیست.
تولیدکننده از گرانی و نبود مواد اولیه نالان است، فروشنده از کاهش تعداد مشتری ناراضی است و مصرف کننده نیز احساس شکست و بیچارگی از توان خرید دارد!.
ساماندهی اقتصادی در کشور معنا و مفهوم خود را از دست داده است و این چرخه معیوب محکوم به از هم گسیختگی است.
این از هم گسیختگی در زندگی جاری مردم کاملا مشخص است چرا که افراد قادر به تأمین نیازهای خود نیستند.
در ساده ترین مثال می توان به بخش بازار لوازم خانگی یا تلفن همراه اشاره داشت. مردم دیگر قادر به خرید محصولات جدید و یا تهیه جهیزه نیستند و اگر داشته کنونی زندگیشان خراب یا معیوب شود قادر به جایگزینی آن نیستند. اگر گوشی تلفن همرا شما سرقت شود شاید تا ماه ها قادر به خرید گوشی جدید نباشید.
فروشندگان نیز از این گرانی حیرانند و مدام مغازه ها و یا بخش فروش را به سبب گرانی لحظه ای تعطیل می کنند.
مسئول کنترل این گرانی ها کیست، غیر از این است که مردم چشمشان به دولت و تصمیمات آن است.