ازبین رفتن مفهوم و فرهنگ پس انداز

از دیرباز فرهنگ عاقبت اندیشی در زندگی جامعه ایرانی وجود داشته و این مسئله تا همین نسل های اخیر نیز برای خود معنا و مفهوم داشته است.یکی از ابتدایی ترین مفاهیم آموزشی خانواده ها به فرزندان خردسال در دهه های قبل جمع کردن پول و خرید قُلک پس انداز برای آنها بود .

ازبین رفتن مفهوم و فرهنگ پس انداز

از دیرباز فرهنگ عاقبت اندیشی در زندگی جامعه ایرانی وجود داشته و این مسئله تا همین نسل های اخیر نیز برای خود معنا و مفهوم داشته است.یکی از ابتدایی ترین مفاهیم آموزشی خانواده ها به فرزندان خردسال در دهه های قبل جمع کردن پول و خرید قُلک پس انداز برای آنها بود .
چرا که پس انداز مالی یکی از موارد بسیار مهم در حیات بشری تلقی می شود و انسان در طول سال های جوانی و میان سالی باید اندوخته ای به لحاظ مالی داشته باشد تا در دوران بازنشستگی و زمانی که از کار افتاده می شود توانی برای اداره خود و خانواده داشته باشد.
اما وضعیت اقتصادی و درآمدی افراد جامعه طی دو دهه گذشته و به ویژه طی سال های اخیر به گونه ای دچار ناترازی گردیده است که با مخارج و هزینه ها همخوانی ندارد و عملا پولی برای افراد در پایان هرسال و هرماه باقی نمی ماند که بخواهیم آن را به عنوان پس انداز قلمداد کنیم.
تمام درآمد افراد یا بهتر بگوئیم اعضای خانواده ها صرف تأمین مخارج اولیه همچون مسکن و خوراک و معاش روزانه می گردد.
یک کارمند یا یک کارگر چقدر باید درآمد داشته باشد تا مخارج زندگی را اعم نیازهای اولیه، تحصیل، درمان، حمل و نقل، ازدواج و... را مصرف کند و الباقی آن را نیز پس انداز نماید! با یک مثال ساده می توان وضعیت ناپایدار و حتی بحرانی جامعه را در نداشتن اندوخته و پشتوانه مالی نشان داد.
فرض را بر این بگیریم که در یک خانواده چهارنفره، حداقل دو نفر شاغل باشند و در بهترین حالت 40 تا 50 میلیون هم درآمد داشته باشند. چقدر باید هزینه مسکن و سبدمعیشتی و مخارجی همچون تحصیل یا درمان بدهند و درآخر پس اندازهم داشته باشند. باز هم فرض براین است که نیمی از درآمدشان صرف معاش و نصف دیگر دست نخورده و پس انداز شود(12 ماه و هرماه 25 میلیون تومان پس انداز مساوی با 300 میلیون تومان) چه دستاوردی برای خانواده حاصل می شود؟!.
همین امروز اگر 300 میلیون تومان پس انداز به یک خانواده ایرانی بدهند چه دستاوردی برای آنها خواهد داشت؟! با این مبلغ می توانند کمتر از 4 متر خانه در جنوبی ترین مناطق تهران بخرد یا یک خودروی ایرانی 10 سال کار بخرد، نیمی از لوازم برقی و جهیزیه بخرد یا برای یک سال پول پیش در اختیار صاحب خانه به عنوان ودیعه بگذارد!.
آیا با چنین وضعیت مالی(که در عالم واقع محال است) می توان انتظاری برای آموزش فرهنگ و مفهوم پس انداز برای نسل امروز و فردا داشت؟!. شاید این مسئله در لا به لای بحران ها و مشکلاتی که از
در و دیوار برای کشور می بارد به چشم نیاید و مورد توجه هم نباشد؛ اما واقعیت تلخی است که نشانگر پایه های سست و متزلزل زندگی خانواده های ایرانی در عصر حاضر و نابودی مفاهیم اجتماعی برای نسل آینده است.
اینجا دیگر مردم نمی توانند کاری بکنند و حتی با تحمل و مدارا نیز راه به جایی نخواهند برد. بلکه این وظیفه رسمی دولت و حکومت است که آینده شهروندان و ملت را تامین کند. بزرگترین آفتی که امروز از بابت همین مسائل مالی و اجتماعی کشور را تهدید می کند، نا امیدی نسبت به آینده و مشخص نبودن تصویری از فردای افراد است.