شعله کشیدن گرانی در سرمای ایران

در حالی که سراسر ایران در سرما فرا گرفته و تمام دغدغه دولت و مسئولان رفع ناترازی انرژی و حفظ پایداری شبکه گرمایشی است، اما بازار ارز و طلا بی توجه به این مسائل در حال زبانه کشیدن هستند و آتش آن هر روز بیش از قبل زندگی مردم را می سوزاند.

شعله کشیدن گرانی در سرمای ایران

در حالی که سراسر ایران در سرما فرا گرفته و تمام دغدغه دولت و مسئولان رفع ناترازی انرژی و حفظ پایداری شبکه گرمایشی است، اما بازار ارز و طلا بی توجه به این مسائل در حال زبانه کشیدن هستند و آتش آن هر روز بیش از قبل زندگی مردم را می سوزاند.
دلار و طلا همچنان گران می شوند و برنامه ها و سیاست های ارزی جدید همچون حذف ارز نیمایی و راه اندازی بازارهای مجازی خرید طلا هم نتوانسته این شعله گرانی قیمت ها را پائین بکشد.
به گفته کارشناسان حوزه اقتصادی عدم اثر بخشی سیاست های ارزی بانک مرکزی به سبب عدم کنترل و نظارت بر بخش های پیرامونی در شبکه رسمی اقتصاد کشور است.
چرا که سرمایه های خرد و حتی کلان بخش خصوصی آنقدر نیست که بتواند در برابر این سیاست ها تاب آوری داشته باشد. بلکه زیرشاخه های خود دولت و بخش های رسمی کشور است که اجازه
فرو ریزش و حتی ثبات را در بازار ارز نمی دهد و مدام به سبب کسب سود بیشتر روند قیمت گذاری و حتی تعادل در عرضه و تقاضا را ناموزون می کنند.
نمی توان از بیرون انگشت اتهام به سمت نهاد و یا سازمان یا شرکت خاصی برد اما کافی است به سودی که نصیب شرکت های ارزی همچون پتروشیمی ها و یا صادرکنندگان مشتقات نفتی بیندازیم تا توجیه بخشی از این افزایش نرخ ارز را در افزایش سود آنها مشاهده کنیم.
از این دست شرکت های به اصطلاح خصولتی و آنها که از رانت های بروکراسی بهره می برند بسیارند و به عبارتی اینها خود زایده سیاست های غلطی هستند که طی دهه های گذشته ذیل دور زدن تحریم ها و چرخش سرمایه شکل گرفته اند و امروز دیگر نه تنها دولت که هیچ بخش دیگری قادر به کنترل آنها نیست.
اما آنچه در حال حاضر پدیدار است تشدید فقر و فشار بی امان بر زندگی و معیشت مردم می باشد.
قدرت خرید یک کارمند و کارگر با چنین نرخ هایی به زیر خط قرمز فقر رسیده است. جایی که تمام درآمد افراد یک خانواده نیز کفاف امورات روزمره آنها را نمی دهد.
حرف از اقشار بیکار و خانواده های بی بضاعت نیست! حرف از یک تحصیل کرده حقوق بگیر یا یک کارگر ماهر کارخانه است که در سیستم اجرایی کارش را انجام می دهد اما در قبال کاری که انجام می دهد دستمزد متناسب با گرانی و تورم دریافت نمی کند. این اقشار باید چه کنند؟! کار دارند در ساعت کاری مشغول به فعالیتند و بخشی از سیستم اجرایی را در بخش های اداری و تولیدی بردوش گرفته اند اما بیش از این کاری از دستشان بر نمی آید و به بن بست
رسیده اند.
اگر کاری برای این اقشار نشود قطعا بدنه اجتماعی از هم می پاشد و این تهدید کننده و بعضا جبران ناپذیر خواهد بود.