کمبود دارو هم تلفات می گیرد

پس از آنکه خبرها درمورد استفاده دارو اشتباه و عفونت چشم چند بیمار که منجر به از بین رفتن بینایی آنها گردید، حال گزارش هایی از مرگ تعدادی از بیماران هموفیلی به سبب کمبود و نبود دارو منتشر شده است.

کمبود دارو هم تلفات می گیرد

پس از آنکه خبرها درمورد استفاده دارو اشتباه و عفونت چشم چند بیمار که منجر به از بین رفتن بینایی آنها گردید، حال گزارش هایی از مرگ تعدادی از بیماران هموفیلی به سبب کمبود و نبود دارو منتشر شده است.
البته که بیماران هموفیلی و دیگر بیماران خاص همواره تحت سخت ترین شرایط به لحاظ تأمین دارو بوده اند و هر به بهانه جانشان به سبب نبود دارو و یا قیمت دارو به خطر می افتد و احتمال فوتشان با این وضعیت بسیار زیاد است .
اما نکته قابل توجه دیگر در این قضیه تجویز و استفاده از داروهای نمونه ایرانی در برخی از این بیماران بوده است که موجب خونریزی درونی و از دست رفتن جانشان گردیده است.
حال تعدادی از این بیماران نیز به سبب نبود داروهای خاص بسیار وخیم است و مشخص نیست با چنین وضعیتی بتوانند ادامه حیات بدهند.
انتقادات به سازمان غذا و دارو نیز بی نتیجه بوده است، چرا که اگر مفید بود در همان ابتدای انتقادات، راه حلی را پیاده می کردند و جلوگیری می شد.
البته سازمان غذا و دارو نیز ادله خود را در بروز کمبود دارو به نبود ارز نسبت می دهد. حال باید از سیاست گذاران ارزی کشور پرسید که کدام اولویت بالاتر و حساس تر از حال و سلامت یک ایرانی می تواند باشد. قرار است بروکراسی اداری برای صدور یک حواله ارزی چقدر به طول بینجامد که بیماران خاص چشم به راه دارو، چشم از جهان نبندند؟!
کانون هموفیلی ایران طی گزارشی اعلام کرده است طی هشت ماه گذشته 24 بیمار هموفیلی به سبب « نبود دسترسی دائمی به دارو جان خود را از دست داده اند که این آمار طی ده سال گذشته بی سابقه است». البته قطعا این آمار بیش از این می باشد چرا که پالایشی دقیق در این زمینه وجود ندارد و اگر نبودند خانواده هایی که از این بابت شکایت قضایی کنند قطعاً کسی از آن خبردار نمی شد.
نکته دیگر، تغییرات دائمی قیمت داروست. گفته می‌شود قیمت این دارو‌ها در سال، تا چهاربار هم تغییر می‌کند. وقتی هم قیمت تغییر می‌کند، بیش از یک هفته زمان می‌برد تا سازمان غذا و دارو قیمت جدید را به بیمه اعلام کند و درنهایت بیمار بتواند دارو بگیرد.
تمام این چالش ها و ناکارآمدی ها به سبب نبود یک مدیریت یکپارچه و مشخص در تعیین تکلیف وضعیت بیماران خاص می باشد. مشخص نیست چرا وقتی بیماری تا این حد از حساسیت دارویی قرار دارد باید در وضعیت عدم دسترسی به دارو قرار بگیرد.
اگر وزارت بهداشت متولی تأمین داروی این بیماران است آیا نمی تواند به قدر کافی ذخیره دارویی داشته باشد و با شناسایی بیماران طی یک کار سراسری آمارگیری مناسبی داشته باشد و به اندازه نیاز کشور دارو وارد،تولید،تأمین و ذخیره کند تا بیماران به سبب نبود دارو جان ندهند؟!.
این همه اداره و نهاد و مجموعه و زیرمجموعه در دستگاه های اجرایی و رسمی در حوزه بهداشت و درمان وجود دارد، آیا نمی توانند در یک فقره و فقط دریک فقره داروی مورد نیاز بیماران خاص را تأمین کنند. اگر نمی توانند وظیفه اصلی خود یعنی تأمین سلامت مردم را تأمین کنند پس چرا تشکیل شده اند.
این که مردم خودشان در به در دنبال دارو باشند و یا از خارج سفارش دهند و یا خانه و زندگی بفروشند تا دارو بخرند نشان از عدم کارایی و مسئولیت پذیری دستگاه های مربوطه می باشد. اما وقتی یک انسان جانش را از دست می دهد انتظار می رود تا مسئولان رده بالای کشور نسبت به این مسئله حساسیت نشان دهند و با دستگاه ها و افرادی که مسئولیت دارند برخورد کنند. نباید جان مردم اینگونه بی ارزش گردد!.