ورزشی که «مدیران تاثیرگذار» ندارد

«جانشین پروری» حلقه مفقوده؛

ورزش ایران هر چند تلاش می‌کند قدم‌هایی رو به جلو بردارد اما از آنجا که نتوانسته یکی از ضعف‌های بزرگش را برطرف کند، همچنان درجا می‌زند و چه بسا در برخی «پست»ها عقب‌گرد هم دارد!

ورزش ایران هر چند تلاش می‌کند قدم‌هایی رو به جلو بردارد اما از آنجا که نتوانسته یکی از ضعف‌های بزرگش را برطرف کند، همچنان درجا می‌زند و چه بسا در برخی «پست»ها عقب‌گرد هم دارد!
به گزارش مهر، اتفاق شوکه کننده ای که ساعاتی پیش از دیدار نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا برای تیم فوتبال پرسپولیس رخ داد نتیجه مستقیم اعمال نفوذ دوباره عربستانی ها در کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) بود که باعث محرومیت یکباره بهترین گلزن نماینده کشورمان برای دیدار با النصر و دیدارهای   ۶ ماه آینده شد.
این در حالی است که فوتبال ایران در AFC خالی از کرسی نیست اما شوک یکباره ای که پیش از دیدار تعیین کننده به پرسپولیس وارد شد برای چند صدمین بار ثابت کرد که این کرسی ها و در واقع صاحبان آنها آنچنان قوی و بُرش‌دار نیستند که بتوانند مقابله‌ای با نفوذهای این چنینی کشورهای رقیب و به خصوص عربستان و رفتارهای سیاسی و غیرحرفه ای آنها در سطح آسیا داشته باشند.
البته که این معضل تنها مختص فوتبال نبوده و نیست کما اینکه دیگر رشته های ورزشی هم در مقاطع مختلف با بحران آن دست به گریبان
بوده اند. پرسپولیس با وجود شوک یکباره که متحمل آن شد صعودی دراماتیک به فینال لیگ قهرمانان آسیا را تجربه کرد اما بعضا در دیگر رشته ها چنان زمین خوردند که نتوانستند بلند شوند و سال ها دودِ آن را در چشم و تن تحمل کردند.
کشتی به واسطه ماجرای سعید عبدولی در المپیک لندن، وزنه برداری به خاطر  بهداد وزنه برداری و ناداوری علیه او در المپیک ریو  و جودو که ماه هاست قربانی سناریوی کثیف جهانی در این رشته شده مصداق های حداقلی اما عینی از چالشی به نام کمبود و شاید هم نداشتن«مدیران تاثیرگذار» هستند که ضعف در برنامه‌ریزی و توان اجرایی برای تربیت چنین مهره هایی اولین دلیل ایجاد آن به حساب
می آید.
البته که سنگین ترین ضربه ها از ضعف و کاستی بابت نداشتن مدیران کاربلد و تاثیرگذار در سطح
 بین المللی به ورزش وارد می شود؛ آنجا که پای صهیونیست ها و سعودی ها و تدابیر دشمنانه آنها هم به میان می آید و باعث نمودِ بیشتر ضعف دیپلماسی ورزش ایران و ضربه شدن آن در سطح بین الملل می شود اما بیراه نیست اگر مدعی شد این هم نتیجه ضعف در دیپلماسی داخلی ورزش کشور است.
در واقع نبود تدبیر و برنامه ریزی مناسب میان مدیران داخلی ورزش ایران که برگرفته از کاربلد نبودن آنهاست و باعث عدم تاثیرگذاری‌شان می شود، اهرمی است که در سطح بین المللی برای رسیدن به اهداف صهیونیستی - سعودی استفاده می شود تا علیه ایران و برای ضربه زدن به ورزشکاران و تیم های کشورمان استفاده شود.
حال اینکه این کم و کاستی ها در میان مدیران ریشه داخلی دارد؛ از مدیریت باشگاه ها آغاز می شود و تا ریاست فدراسیون ها و بعد از آن معاونت ها ادامه پیدا می کند. اشاره به مصداق های بارز در این زمینه در این گزارش نمی گنجد اما همین بس که «جانشین پروری» برای مدیران از مفقود ترین حلقه ها در ورزش کشور است و شاید به همین دلیل باشد که رئیس فدراسیون والیبال در وزارت ورزش متصدی معاونت قهرمانی می شود، چند سال بعد به همان فدراسیون باز می گردد و چند هفته طول می کشد تا یک رئیس فدراسیون دیگر جای خالی شده او در وزارت ورزش را پُر کند و بعد دغدغه فدراسیون جدید بی رئیس ایجاد شود و ....؛ چالش هایی که پیرامون کمیته ملی المپیک و انتخاب دبیرکل برای آن ایجاد شد هم بیانگر چرخه معیوب مدیریت پروری در ورزش ایران
است.
همه اینها در حالی است که سال ها پیش تربیت مدیران و در واقع همان جانشین پروری یکی از اهداف مورد توجه بود که به خاطر آن یک آکادمی ویژه هم راه اندازی شد اما نه تنها به این مهم توجهی نشد بلکه شرایط هم به گونه ای پیش رفت که  مدیران سفارشی، بیکار و غیرمتخصص متصدی پست و صندلی شوند، بعد همان ها برای کرسی بین المللی هم مدعی شوند و اینگونه روند مدیران ناکاربلد از عرصه داخلی به عرصه بین الملل کشیده شد.
در یک کلام اینکه ورزش ایران به لحاظ مدیر با دانش و کاربلد ضعف دارد و همین مسئله بهترین و موثرترین کمک برای صهیونیست ها و سعودی هاست تا خط و نشان کشیدن برای ورزش کشورمان مسبب اتفاقات تلخ زیادی شوند.