جدا شدن از جو برجام و مواجهه با واقعیات

سرمقاله

چند مدتی است که بحث بازگشت مجدد آمریکا به برجام برای بهره گیری از موقعیت حقوقی آن و تمدید تحریم تسلیحاتی ایران ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی برخی رسانه ها مطرح شده است. درحالی که وزیرخارجه آمریکا صراحتاً از اقدام کاخ سفید برای خروج از برجام دفاع کرده است و ابراز داشته برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران، نیازی به برجام ندارد و از ساز وکار شورای امنیت برای اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ بهره خواهد برد.

جدا شدن از جو برجام و مواجهه با واقعیات

 


چند مدتی است که بحث بازگشت مجدد آمریکا به برجام برای بهره گیری از موقعیت حقوقی آن و تمدید تحریم تسلیحاتی ایران ذیل قطعنامه 2231 از سوی برخی رسانه ها مطرح شده است. درحالی که وزیرخارجه آمریکا صراحتاً از اقدام کاخ سفید برای خروج از برجام دفاع کرده است و ابراز داشته برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران، نیازی به برجام ندارد و از ساز وکار شورای امنیت برای اجرای قطعنامه 2231 بهره خواهد برد.
نکته بسیار مهم اینجاست که برخی جریان های سیاسی درکشورمان چه از باب درک نامناسب از واقعیات و چه از باب دنبال کردن برخی خط مشی های سیاسی، بانگاهی خوش بینانه براین باورند که ترامپ درمیان کشورهای اروپایی و برجامی ها جایگاهی ندارد و در تشدید و تمدید تحریم ها در شورای امنیت شکست خواهد خورد.
اما نگاه واقع گرایانه به چینش قدرت در شورای امنیت می تواند، این خوش بینی های غیراصولی را خنثی کند و مواجهه با منافع کشورها را برای ما مشخص نماید. ابتدا باید بپذیریم که برجام به مرگ مغزی رفته است و این بیمار توانی برای دفاع از خود ندارد، که اگر داشت می توانست درمقابل فشارها و اقدامات غیرقانونی آمریکا، با توسل به توان دیگر اعضا از ایران دفاع کند.
مسئله دیگر اینکه دربرهه کنونی دیگر نباید اشتباهات تاریخی را تکرار کنیم. اینکه امید داشته باشیم در شورای امنیت یک تقابل میان آمریکا از یکسو و اروپا و روسیه و چین از سوی دیگر شکل بگیرد، اشتباهی استراتژیک است. چرا که پیش از این نیز چنین آزمونی را بارها پس داده اند که منافع ایران را در اولویت روابط و منافع خود و مخالفت با آمریکا قرار نمی دهند.
ضمن اینکه در تایید این موضوع می توان به موضع گیری های اروپا درمورد آخرین اقدام ایران پیرامون پرتاب ماهواره اشاره کرد که پس از آن اعضای اروپایی برجام اقدام ایران را نگران کننده و خارج از چارچوب منع فعالیت های نظامی هسته ای دانستند. چین و روسیه نیز در برابر اتهامات آمریکا و موضع گیری های منفی اروپا، سکوت پیشه کردند و صرفاً از طرفین خواستند تا به کاهش سطح تنش ها کمک کنند.
جان کلام اینجاست که باید براساس یک سیاستگذاری مستحکم مبتنی برواقعیات در مسیر پیش رو حرکت کنیم. ما باید بپذیریم که به لحاظ اقتصادی دچار مشکلات بسیاری هستیم، تحریم ها مجاری تنفس اقتصاد ما را فشرده است و نمی توان صرف انتظار و توقع از همراهی اروپا یا چین و روسیه، برنامه ریزی داشته باشیم.
 مراد از این بحث قطع ارتباط با اروپا یا نگرانی از بازی قدیمی پکن و مسکو با کارت ایران نیست. چرا که اگر ما براساس یک برنامه اقتصادی تولید محور و یک سیاست خارجی تنش زدا در منطقه پیش برویم، می توانیم در برابر این فشارها و تحریم ها و احتمالا بازی های سنتی ایستادگی کنیم.
اما وقتی برنامه ای برای حمایت از تولید و اقتصاد داخلی نداریم، با همسایگان نیز جز یکی دوتا از کشورها تعامل سازنده ای نداشته ایم،
پر واضح است نه تنها برجام که هیچ معاهده دیگری نمی تواند کشور را از این بحران های کنونی نجات دهد. مسئله قطعنامه 2231 که در پیش است
می تواند تکرار یک درس تاریخی برای کشورمان باشد که نمی توان به قدرت های خارجی امیدواربود. اما انتظار می رود تا بار دیگر در این درس و عبرت تاریخی نقره داغ نشویم!

hamidasgari2020@yahoo.com