ضرورت کاهش فاصله نسلی میان مسئولان و جامعه

سرمقاله

درحالی پنجمین دهه از عمر انقلاب اسلامی را سپری می کنیم که کشور دچار بحران ها و مشکلات فراوانی شده است و به زعم کارشناسان چرخ دنده ها در ساختار اجرایی و مدیریتی درهم پیچیده و در حال قفل شدن است. شاید گفته شود سیستم همچنان کار می کند و عبور از این همه بحران و تحریم و مشکلات مختلف داخلی و خارجی نشان از توان مدیریتی کشور است که همچنان ما را سرپا نگه داشته.

ضرورت کاهش فاصله نسلی میان مسئولان و جامعه


درحالی پنجمین دهه از عمر انقلاب اسلامی را سپری می کنیم که کشور دچار بحران ها و مشکلات فراوانی شده است و به زعم کارشناسان چرخ دنده ها در ساختار اجرایی و مدیریتی درهم پیچیده و در حال قفل شدن است. شاید گفته شود سیستم همچنان کار می کند و عبور از این همه بحران و تحریم و مشکلات مختلف داخلی و خارجی نشان از توان مدیریتی کشور است که همچنان ما را سرپا نگه داشته.
اما حکایت این سبک مدیریتی امروز ما به مصداق سوزاندن بنزین یورو4 توسط یک اتومبیل ساخت دهه 1980 است که در بیشتر این خودروها چندین برابر خودروهای جدید سوخت مصرف می کنند ولی خودرو های جدید این حد مصرف را ندارد و حتی خودروهایی با سوخت پاک اصلا نیازی به بنزین ندارند. اگر در ظاهر نگاه کنیم به این دومقوله مشاهده می کنیم هر دو خودرو در جاده درحال حرکتند اما این کجا و آن کجا؟!
امروز کشور ما نیاز به یک تحول و بروز رسانی در ساختار مدیریتی خود دارد. بدون تعارف اگر نگاهی به نسل مدیران و نسل حاضر درجامعه داشته باشیم، می بینیم که طی این چند دهه نسل های جدید به بدنه جامعه اضافه شده اند، اما مدیران همچنان همان نسل دهه50 و 60 هستند که کنار
نرفته اند و در یک چرخه مدیریتی فقط جا به جا شده اند.
شاید گفته شود بحث تجربه می تواند این ماندگاری را توجیه کند، البته حرف غلطی نیست، اما امروز علم مدیریت درقالب تئوری های آزموده شده و استاندارد توانسته است با تمرکز بر تخصص جای این تجربه ادواری را به خوبی پر کرده و بازدهی به مراتب بالاتری نیز دارد.
ما امروز مدعی داشتن یکی از جوان ترین جوامع به لحاظ جمعیتی هستیم، اما برای این جمعیت جوان، شاهد یک سیستم مدیریتی مسن به لحاظ نیروی انسانی و سیستم اجرایی هستیم. مسلماً این شکاف نسلی میان ملت و کارگزاران نظام، خواه نا خواه یک شکاف فکری و انگیزشی به وجود می آورد. چرا که نگاه جوانان به معضلات و بحران ها با نگرش مدیرانی که به اندازه عمر انقلاب سابقه مدیریتی دارند، فرق می کند. به همین سبب است که رهبرمعظم انقلاب مدام در بیانات و اظهاراتشان بر ضرورت روی کار آمدن دولت و مجلس جوان و روی کار آمدن نسل جدید در عرصه های مختلف اجرایی و سیاست گذاری تاکید می کنند.
چرا که نگرش یک جوان نسل دوم و سوم و حتی چهارم انقلاب با مدیرانی که فعالیت اجرایی را در دهه 50 آغاز کرده اند بسیار متفاوت است. این تفاوت در نگرش و درک مشکلات بسیار قابل لمس است. امروز برخی نهادها و مسئولان ما همچنان با عینک دهه اول و دوم انقلاب به امورات کشور می نگرند و همچنان می خواهند با همان خودروی پر مصرف قدیمی مسیر مدیریتی را طی کنند.
این باعث هدر رفت انرژی و سرمایه کشور به لحاظ نیروی انسانی و هزینه های مادی خواهد شد. بالاخره باید به این سئوال پاسخ داد که ما این همه نیروی جوان و تحصیل کرده پرورش داده ایم که چه دستاوردی داشته باشند. آیا وقت آن نرسیده میدان را برای جوانان خالی کرد. آیا دلسوزان واقعی نظام که در سطح کلان تصمیم گیری ها دستی بر آتش دارند، به این نکته توجه نمی کنند که برای یک نسل جوان باید یک مدیریت جوان در نظر داشت تا دو طرف نسبت به وظایف و خواسته های یکدیگر درک متقابل داشته باشند. سئوالات و ابهامات از این دست بسیار است، اما فقط باید این نکته را به آن دسته از مدیران و مسئولان گوشزد که آنها نیز زمانی برای مدیریت انتخاب شدند که جوان بودند و توانستند با انرژی جوانی مشکلات آن زمان کشور را حل کنند. امروز نیز مشکلات کشور نیازمند نیروی جوانی است، این قاعده استثنا ندارد.

hamidasgari2020@yahoo.com