"کولبری" معضلی از درد معیشت و امنیت

براساس مشاهدات عینی و میدانی شخصی با تعداد زیادی از کولبران در مناطق مرزی همچون بانه صحبت و گفتگو داشتم. افرادی که جان خود را گرو می گذارند تا نانی برای خانواده خود فراهم کنند. اکثرشان جوانانی هستند که پدر و مادر پیری دارند و خواهر و برادرهای مجرد همچنان درخانه اند. برخی هم خود سرپرست خانواده هستند و فرزندانشان درحال تحصیلند و مجبورند برای مخارج خانواده و خرج تحصیل آنها کولبری کنند.

"کولبری" معضلی از درد معیشت و امنیت

براساس مشاهدات عینی و میدانی شخصی با تعداد زیادی از کولبران در مناطق مرزی همچون بانه صحبت و گفتگو داشتم. افرادی که جان خود را گرو می گذارند تا نانی برای خانواده خود فراهم کنند. اکثرشان جوانانی هستند که پدر و مادر پیری دارند و خواهر و برادرهای مجرد همچنان درخانه اند. برخی هم خود سرپرست خانواده هستند و فرزندانشان درحال تحصیلند و مجبورند برای مخارج خانواده و خرج تحصیل آنها کولبری کنند.
ما از تعبیر کولبری،تصویری از افرادی را داریم که بسته های بزرگ بردوش گرفته اند و پشت هم همچون قطار حرکت می کنند. اما واقعیت اصلی از ماهیت کولبری، برداشتن باری چندین برابر وزن شخص و عبور از کناره ها و دره هایی است که عبور از آنها با تجهیزات کوهنوردی سخت و خطرناک است. کما اینکه ما صرفاً دراخبار خبرهای مربوط به شلیک به کولبران را می شنویم و خبری از پرت شدن آنها از کوه و نقص عضوشدنشان مخابره نمی شود. اما بسیارند جوانانی که دچار نقص عضو حرکتی و حتی ضایعه نخاعی و زمینگیر شده اند.
این مختصر شرح حال از انبوه مشکلات کولبران و مرزنشینان از این بابت بود که به مشکل اصلی یعنی "بیکاری" در مناطق مرزی و محروم کشور بپردازیم. امروز خانواده ها در مرزها با تعداد زیادی از جوانانی مواجهند که بیکارند و می خواهند سربار خانواده نباشند و یا به سبب از کارافتادگی سرپرست خانواده کمک خرج والدین خود باشند.
اما می بینیم که تنها طی یک هفته خبر کشته شدن چهارنفر از آنها منتشر شده است. اما مقصر کیست؟ آیا کولبران به سبب نقض مقررات مرزی مقصرند ویا هنگ مرزی که موظف به حافظت از مرزها  براساس پروتکل های نظامی و امنیتی است؟. واقعیت این است که هیچ کدام مقصر نیستند چرا که یکی وظیفه تأمین نان خانواده را برعهده دارد و دیگری وظیفه تأمین امنیت مرزها را. اشکال اصلی بازمی گردد به نوع برنامه ریزی و عدم اقدامات موثر و محرومیت زدايي از سوی مدیران و مسئولانی که چه به لحاظ قانونی و چه به لحاظ اجرایی توجهی به وضعیت معیشت و بیکاری مردم مرزنشین ندارند.
چطور می توان پذیرفت که با گذشت دهه ها و رفت و آمد دولت های مختلف هنوز هیچ طرح اشتغالی برای مرزنشینان در نظرگرفته نشده و یا واحدهای معدود و محدود راه اندازی شده که حتی قادر به رفع بیکاری مردم مناطق خود نیستند. اگر امروز جوان کولبر ما توسط یک جوان سرباز هنگ مرزی به اشتباه در دل شب مورد اصابت گلوله قرار می گیرد، نه از سر بی تفاوتی به جان هموطنان که از بابت نگرانی های امنیتی و دستورات نظامی محول شده است.
چرا که برخی جریان های خرابکار و معاند از این مناطق برای نفوذ به مناطق مرزی و برنامه های خرابکارانه خود استفاده می کنند. نکته نگران کننده تر و هشدارآمیز اینجاست که بعضاً برخی از این گروه های معاند با فریب و وعده های مالی به جوانان مناطق مرزی درصدد جذب و استفاده از آنها برای اهداف ضدامنیتی خود هستند. حال تصور کنید جوانی که بار تامین معیشت خانواده را بر دوش دارد و کولبری هم به قیمت جانش تمام می شود، آیا مورد وسوسه این وعده های مالی از سوی گروه های معاند نخواهد شد؟!
کلام آخر اینکه مسئولان پایتخت نشین متوجه این مسئله باشند که
بی توجهی ادامه دارشان به معیشت و بیکاری مناطق مرزی،علاوه بر مشکلات معیشتی برای مرزنشینان، زمینه به دام افتادن جوانان در دام ضدانقلاب و گسترش فعالیت های آنها در این مناطق را دامن می زند.