ضرورت سالم سازی محیط زندگی مردم

بارها گزارش های گوناگونی از حضور خبرنگاران و دوربین های خبری در مناطق حاشیه ای تهران مشاهده کرده ایم که مردم از مشکلاتشان با اشک و ناله می گویند و برنامه سازان نیز با پخش موزیک غم انگیز احساسات مردم را جریحه دار می کنند و در نهایت آنچه که باید محقق شود و به عنوان هدف اصلی گزارش محسوب می شود، به حاشیه می رود.

ضرورت سالم سازی محیط زندگی مردم

بارها گزارش های گوناگونی از حضور خبرنگاران و دوربین های خبری در مناطق حاشیه ای تهران مشاهده کرده ایم که مردم از مشکلاتشان با اشک و ناله می گویند و برنامه سازان نیز با پخش موزیک غم انگیز احساسات مردم را جریحه دار می کنند و در نهایت آنچه که باید محقق شود و به عنوان هدف اصلی گزارش محسوب می شود، به حاشیه می رود.
امروز کارخانه های مختلفی در حاشیه شهرتهران وجود دارند که از زمان تاسیس آنها نزدیک به نیم قرن می گذرد. مسلماً طی این نیم قرن شرایط جغرافیایی شهرها و گستره آنها تغییرات بسیاری کرده است و بعضاً دیوار ساختمان های مسکونی با دیوار محوطه کارخانه ها همجوار شده و در کنار هم قرار گرفته اند. درحالی که اگر قرار است دامنه شهرها گسترده شود باید به تناسب آن نیز کارخانه ها نیز نقل مکان کنند و خود را عقب تر از حوزه زندگی اجتماعی مردم بکشند.
متاسفانه این همجواری ناصواب آسیبی جدی بر زندگی و سلامت مردم وارد کرده است. مردمی که در نزدیکی نیروگاه های برق مدعیند امواج موجب تاثیر مخرب بر سلامت جسمی و روحی آن شده و انواع سرطان را در بین اهالی این مناطق به بارآورده است. مردمی که در نزدیکی
پالایشگاه های درون شهری زندگی می کنند از بابت آلودگی خروجی آنها در تمام شبانه روز گله دارند و دیگر نمی دانند باید به کجا و به چه کسی اعتراض کنند. مردم حاشیه جنوب و جنوب شرق نیز به سبب وجود
کارخانه های ماسه و سیمان به گونه ای دچار گرد و غبار شده اند که گویی ریزگردها بیشتر از کرونا آزارشان میدهد!
اما تمام این مشکلات فقط برای مردم است و کارخانه ها همچنان به کارخود ادامه می دهند و تا شکایتی از آنها می شود به دامن تحریم ها و ضرورت کشور برای تولید چنگ می زنند!.درحالی که هر ریال سود آنها مطابق با یک نفس به مرگ نزدیک شدن مردم به سبب بروز بیماری های مختلف است.
البته که برخی از آنها نیز مطابق قانون عمل کرده اند و کارخود را به بهانه وعده های داده شده از سوی دولت و دیگر نهادهای مربوطه تعطیل و حتی به بیرون از شهرها نقل مکان کرده اند،اما به سبب عدم تحقق
وعده های داده شده در زمینه ارائه تسهیلات و حمایت به آنها جهت تامین زمین و برابری مساحت و ارزش ملک و... کسب و کارشان بهم پیچیده و بلاتکلیف مانده اند.
لذا آن دسته از کارخانه های فعال درون شهرها و یا مجاور مناطق مسکونی با تجربه برخی از هم ردیفانشان،قصدی برای این نقل و انتقال ندارند و همچنان به کار خود ادامه می دهند. چاره کار مشخص است و نهادهای مربوطه در این زمینه باید مطابق با قانون و با در نظر گرفتن شرایط و واقعیت های کارخانه ها با صاحبان آنها برای پذیرش خروج از شهر مذاکره کنند.
اما جای بسی افسوس است که بعضاً این بی توجهی ها عامل سوءاستفاده برخی کارخانه ها و رواج یافتن رانت و دلالی ها در سیستم بوروکراسی کشور گردیده است. دربرخی موارد مسئولان شهری در مورد اخطار و حتی گرفتن حکم تخلیه کارخانه به سبب آسیب به محیط زیست و سلامت مردم مناطق مسکونی صحبت می کنند،اما می بینیم که مدیران کارخانه بدون
هیچ توجهی به کار خود ادامه می دهند و اصطلاحاً پشتشان قرص است!