ایران داغدار "پیروز" شد

آخرین توله یوز "ایران" نیز جانش را از دست داد تا علاوه بر حامیان و دوستداران محیط زیست، مردم ایران نیز داغدار "پیروز" شوند. آن زمان که از بین سه توله یوز "پیروز" زنده ماند یک امید نشاط آوری در میان عموم جامعه شکل گرفت و ارتباطی احساسی با او برقرار کردند و مدام پیگیر اوضاع و احوال او بودند.

ایران داغدار "پیروز" شد

 


آخرین توله یوز "ایران" نیز جانش را از دست داد تا علاوه بر حامیان و دوستداران محیط زیست، مردم ایران نیز داغدار "پیروز" شوند. آن زمان که از بین سه توله یوز "پیروز" زنده ماند یک امید نشاط آوری در میان عموم جامعه شکل گرفت و ارتباطی احساسی با او برقرار کردند و مدام پیگیر اوضاع و احوال او بودند.
بسیاری برای وی در شبکه های مجازی صفحه اختصاصی درست کردند و از نامش برای فعالیت های شغلی و حمایتی خود بهره بردند و عکس هایش را دست به دست می کردند و برایش هشتگ ساختند. اما نهایتاً تمام این شوق و امید ایجاد شده با بیماری و عدم تاب آوری "پیروز" در برابر عمل جراحی، تبدیل به غم و اندوه شد.
دراین فضا قصد اتهام زنی و مقصرتراشی نداریم، اما باید این نکته را به مسئولان محیط زیست و دیگر نهادهای دولتی گوشزد کرد که در قضیه "پیروز" از بدو تولد خودش و دیگر خواهرانش شاهد انواع
 کاستی ها و ناهماهنگی ها در عرصه نگهداری حرفه ای این توله یوزها و مادرشان بودیم. کار به جایی رسیده بود که برخی مقامات محیط زیست از به صرفه نبودن هزینه های نگهداری "پیروز" حرف می زدند و پس از مواجه شدن با افکارعمومی آن را رد و یا اصلاح می کردند!.
درحالی که متوجه نبودند این توله یوز جدای از اینکه تلاش
می کرد تا نسلش را از انقراض نجات دهد، تبدیل به چهره ای امیدبخش برای نسل جوان کشور شده بود.لذا می بایست برخی اقدامات سریع تر و حمایت هایی فراتر از بودجه ناچیز محیط زیست شامل حال "پیروز" می شد تا این چنین مظلومانه تلف نشود. به هرحال پرونده توله یوزهای ایرانی بسته شد، اما اگر بار دیگر چنین پروژه هایی در دست اجرا وجود دارد بهتر است کمی جدی تر و علمی تر و با حمایت مالی مناسب آن را پیش ببریم.