اقتصادی مقاومتی یک نیاز و ضرورت برای جامعه ما

اقتصادی مقاومتی همواره به عنوان یک نیاز و ضرورت رفتاری برای جامعه ما تجویز شده و نمی توان هیچ طرح و برنامه ای را بدون در نظر گرفتن آن متصور بود. چرا که مشکلات و چالش های پیش روی اقتصاد ما به قدری زیاد و متفاوت هستند که امکان یک برنامه ریزی ساده و حرکت در مسیر مستقیم برای ما میسر نیست.

اقتصادی مقاومتی یک نیاز و ضرورت برای جامعه ما

اقتصادی مقاومتی همواره به عنوان یک نیاز و ضرورت رفتاری برای جامعه ما تجویز شده و نمی توان هیچ طرح و برنامه ای را بدون در نظر گرفتن آن متصور بود. چرا که مشکلات و چالش های پیش روی اقتصاد ما به قدری زیاد و متفاوت هستند که امکان یک برنامه ریزی ساده و حرکت در مسیر مستقیم برای ما میسر نیست.
البته که این موضوع نیز همچون بسیاری از چشم اندازها و اهداف بلندمدتی که در نظر گرفته ایم درست و منطقی اجرایی نشده و این عدم تحقق صحیح اقتصاد مقاومتی، خود به مشکل برای جامعه گردیده است.
چرا که اقتصاد مقاومتی تنها بر محور تحمل و تاب آوری مردم در برابر محدودیت ها و فشارهای معیشتی حرکت می کند و وجوه دیگر آن که می بایست تسهیل کننده امور باشد مورد فراموشی  قرار گرفته است.
اساساً اقتصاد مقاومتی زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که اقتصاد نیز دارای پتانسیل مقاومت باشد و بتواند در برابر شوک ها و کمبودها و به طور کلی شرایط بحرانی از حداقل های مقاومت برخوردار باشد.اخیراً پلیس امنیت اقتصادی اعلام کرده است که فردی را دستگیر کرده اند که حوالی میدان حسن آباد تهران با 60 هزار دلار اقدام به اختلال در بازار ارز کرده و عامل گرانی های اخیر بوده است!!.
اگر گرفتن این فرد و کیفیت اثرگذاری آن بر بازار ارز درست بوده باشد باید به حال این اقتصاد تأسف خورد که یک دلال با 60هزار دلار می تواند از میدان حسن آباد تهران بازار ارز کل کشور را تحت تأثیر قرار دهد و نرخ تعیین کند!.
اگر این اقتصاد با 60 هزار دلار یک دلال نرخ پذیر است، پس چطور می تواند در برابر برنامه ریزی های سازمان یافته دشمنان که میلیون ها و میلیاردها دلار از طرق مختلف صرف مواجهه با کشورمان می کنند،
تاب بیاورد. در چنین حالتی چطور می توان دم از اقتصاد مقاومتی و مقاومت اقتصاد در برابر این فشارها و هجمه های مختلف نمود.
شکی نیست که در داخل و خارج از کشور هستند از سر سودجویی و فرصت طلبی و از سر عدوات و یا منافع منطقه ای و جهانی به دنبال اخلال در اقتصاد کشور هستند، اما باید از خود بپرسیم تاکنون کدام برنامه را طرح ریزی کرده ایم وبه چه میزان توانسته ایم دربرابر این کارشکنی ها برای مردم سپر و چتر امنیتی و حمایتی ایجاد کنیم.
اگر تاکنون این فشارها و تحریم ها تحمل شده، صرفاً ازبابت تاب آوری و ایستادگی مردم بوده و بس. اما باید به این درک برسیم که دیگر نقطه مقاومتی برای مردم باقی نمانده است که بتوانیم چشم اندازی جلوتر را برای مقاومت در برابرمحدودیت ها در نظر بگیریم. کارد به استخوان رسیده است، چرا که سیاست هایی که قرار بود بر پایه تولید داخلی محقق گردد و سپر بلای مردم در برابر تحریم ها باشد، خود تبدیل به مشکل شده و با تحمیل گرانی هزینه های تولید امان جامعه را بریده است.
بارها گفته ایم که اقتصاد علم است و از دستورات تبعیت نمی کند، اما کم نیستند اقتصاددانانی که از این دانش بهره مند هستند؛ اما افسوس که یا حرفشان اثری ندارد و یا اصلاً کسی اعتنایی به راهکارها و آسیب شناسی آنها نمی کند.
ادامه این روند دیگر نه معنای اقتصاد مقاومتی دارد و مقاومتی را برای اقتصاد باقی گذاشته است که به اتکای آن بخواهیم در برابر فشارهای داخلی و خارجی تاب آوری داشته باشیم. اگر امروز کاری نکنیم قطعاً فردا دیر خواهد بود.