عدم توازن توسعه و ماندن در مشکلات اولیه

در مسیر توسعه معمولاً کشورها باید از پاره ای از مشکلات عبور کنند تا بتوانند وارد عرصه های جدید و درگیر شدن با مسائل تازه شوند تا بتوانند گامی در جهت رشد و توسعه بردارند. این مسئله نیاز به درکی عمیق از نیازها و خواسته های جوامع دارد و بدون تأمین و تضمین برخی نیازها نمی توان سوار بر قطار پیشرفت شد و به مرحله بعدی از توسعه رسید.

عدم توازن توسعه و ماندن در مشکلات اولیه

در مسیر توسعه معمولاً کشورها باید از پاره ای از مشکلات عبور کنند تا بتوانند وارد عرصه های جدید و درگیر شدن با مسائل تازه شوند تا بتوانند گامی در جهت رشد و توسعه بردارند. این مسئله نیاز به درکی عمیق از نیازها و خواسته های جوامع دارد و بدون تأمین و تضمین برخی نیازها نمی توان سوار بر قطار پیشرفت شد و به مرحله بعدی از توسعه رسید.
به عنوان مثال نمی توان در گیر تولید خودروهایی با مدل و کیفیت 30 تا 40 سال قبل بود و ادعای توسعه در صنعت خودروسازی داشت!. یا نمی توان مدعی حمل و نقل پیشرفته بود درحالی که هنوز قادر به رفع نیازهای اولیه کشور در این حوزه نیستیم!.
این موضوع را می توان در حوزه ها و عرصه های مختلف جاگذاری کرد و از آن الگویی برای سنجش سطح پیشرفت و امکان تحول و توسعه را فراهم ساخت. دراین جاگذاری می بینیم که ما هنوز در تأمین و رفع نیازهای اولیه مردم در چهارگوشه کشور دچار مشکلات و نارسایی هستیم.
بخشی از کشور دچار کمبود و نبود آب آشامیدنی هستند، بخشی در تامین سوخت با مشکل مواجهند، در بخشی از کشور مشکل تأمین انرژی برق مطرح است، در بخشی از کشور تأمین گاز برای نیازهای اولیه همچون پخت و پز چالش آفرین است، و همین نیازهای اولیه را می توان در حوزه آموزش، بهداشت و درمان نیز مشاهده کرد.
در بخش های از کشور همچون سیستان تمام این کمبودها و محرومیت ها به طور جمعی گریبان گیر مردم است و مشکلات را برای آن خطه دوچندان ساخته است. به سبب ریزگردها هوای سالم ندارند، به سبب ندادن حقابه هیرمند کشاورزی و شغل ندارند، به علت نبود لوله کشی
 آب آشامیدنی ندارند، به سبب نداشتن خطوط انتقال انرژی گاز ندارند، به علت نبود نیروگاه های کافی برق ندارند، به سبب نداشتن مدرسه سواد کافی ندارند و تعداد "نداشتن" های این مردم را پایانی نیست.
این مشکلات با شدت بیشتر و کمتر در بسیاری از استان های کشور مشاهده می شود، و این نشان می دهد که ما در هموار سازی مسیر توسعه همچنان درگیر موضوعات اولیه هستیم و انتظار برای پیشرفت های به روز و مدرن سازی در عرصه های مختلف حتی اگر محقق هم گردد، دارای توازن نیست.
توازن در توسعه خود یکی از نشانه های توسعه یافتگی است. شاید در پایتخت کشور سطح پیشرفت و توسعه در عرصه های مختلف مطابق با دستاوردهای روز دنیا باشد و یا حداقل در جایگاهی قابل قبول قرار گیرد، اما سطح امکانات به هیچ وجه با استان های دیگر کشور مطابقت ندارد. این تمرکز خود معضلی و مانعی در مسیر توسعه قلمداد می شود چرا که به لحاظ مختلف تهران و پایتخت نشینان را در گیر مشکلاتی جانبی می نماید که حاصلی جز استهلاک و فرسایش را به دنبال نخواهد داشت.
تنها راه گریز و نجات از این باتلاق، برنامه ریزی و مدیریت کارشناسی شده در حوزه توسعه می باشد. ما نیاز به برنامه های تلفیقی و اساسی در چشم اندازهای مختلف کشور داریم. نمی توان صرف به دست آوردن و یا خودکفایی در برخی عرصه ها مدعی توسعه بود، چرا که نیازهای مردم در سراسر کشور بیان کننده میزان سطح پیشرفت تلقی می شود. وقتی هنوز درگیر مشکلاتی باشند که چند دهه پیش نیز دچار آن بوده اند، این نمی تواند در مسیر توسعه قابل قبول باشد.