تجارب مدیریت و صلاحیت مردم را از یاد نبریم

اصل و بنای نوشتارها در این ستون رسیدگی به امور و مشکلات مردم است، اما در همین جامعه اتفاقاتی رخ می دهد که نمی توان از آنها به سادگی عبور کرد. بنابرنظر و پیش بینی بسیاری از کارشناسان درحوزه سیاسی و اجتماعی، مسئله انتخابات در کشورمان به گونه ای از مردم عبور کرده و صرفاً برای کاندیداهای آن جذاب و دغدغه است.

تجارب مدیریت و صلاحیت مردم را از یاد نبریم

اصل و بنای نوشتارها در این ستون رسیدگی به امور و مشکلات مردم است، اما در همین جامعه اتفاقاتی رخ می دهد که نمی توان از آنها به سادگی عبور کرد. بنابرنظر و پیش بینی بسیاری از کارشناسان درحوزه سیاسی و اجتماعی، مسئله انتخابات در کشورمان به گونه ای از مردم عبور کرده و صرفاً برای کاندیداهای آن جذاب و دغدغه است.
اما در همین وضعیت بی تفاوتی بعضاً با ابهاماتی مواجه می شویم که پاسخ به آن از سوی مسئولان لازم و واجب است. در مورد رد صلاحیت ها یا عدم احراز صلاحیت کاندیداهای عادی اعم اساتید دانشگاه ها و کارشناسان و مهندسان و پزشکان وحتی معلمان حرفی برای گفتن نیست و رسمی معمول است که بسیاری از نیروهای شایسته کشور از میدان خدمت و مدیریت باز بمانند.
اما درمورد چهره های سیاسی و نمایندگان فعلی و ادوار مجلس، ادعاهایی از سوی ردصلاحیت شدگان مطرح شده است که گفته می شود این امر ناشی از تسویه حساب سیاسی نمایندگان است. یا گفته می شود به برخی شخصیت های شناخته شده برای عدم ورود به انتخابات تذکر داده شده تا ثبت نام نکنند!.
 قضاوتی درمورد اینکه این ادعا درست باشد یا نه مد نظر نیست، بلکه بی پاسخ ماندن آنها از سوی نهادهای مرتبط می باشد. اگر بحث عدم صلاحیت باشد باید دلایل آن علناً مطرح گردد و ادله مستند برای ردصلاحیت شدگان ارائه گردد. از همه مهمتر اینکه باید افکار عمومی را به طور اساسی توجیه کرد که چه می شود چهره هایی شناخته شده و صاحب مسئولیت که در حال حاضر امورات مردم را در دست دارند مشمول عدم صلاحیت می شوند .
این برای مردم مهم است که بدانند در روند اجرایی کشورشان چه  می گذرد که نماینده ای در مجلس هر روز برای تصویب قوانین این ملت رأی می دهد، دارای صلاحیت نیست و به موارد مختلف قانونی متهم است.
همانطور که گفته شد بحث انتخابات و یا مشارکت عمومی در آن مطرح نیست، بلکه بحث درمورد مشخص شدن وضعیت کشور به لحاظ جهت گیری و جهت دهی های سیاسی است. افکار عمومی حتی اگر تصمیمی برای مشارکت در انتخابات نداشته باشند اما نسبت به وضعیت و اتفاقاتی که در کشور رخ می دهد بی تفاوت نیستند و مطالبه ای جدی از شفافیت امور دارند.
این ضرورت شفافیت از این بابت است که کشور خواسته یا ناخواسته به سمت و سوی تک ساحتی شدن به لحاظ سیاسی نشود. پاسخ به این مطالبه عمومی می تواند جلوی بسیاری از سلیقه گرایی ها و جناح بازی ها را بگیرد و چارچوب قانونی را برای حفظ شایسته سالاری در امورات مختلف حفظ نماید.
به طور کلی اگر مردم را درتمامی امور دخیل کنیم و صلاحیت را به آنها بدهیم تا در مورد وضعیت و مدیریت کشور تصمیم بگیرند، قطعاً نتایجی مفیدتر از وضعیت کنونی حاصل خواهد شد. این موضوع توصیه و یا فرضیه نیست، بلکه تجربه ای از سال های دور است که رأی و نظر مردم به پشتوانه عقلانیت دلسوزان نظام راهگشای تمامی امورات کشور بود.
مسلماً برگزاری یک انتخابات سخت تر از حضور و مدیریت میدان جنگی هشت ساله نیست و می توان به سادگی نقش و مدیریت مردم را در این برهه ها با وضعیت کنونی مقایسه کرد.