برای نجات محیط زیست نیاز به علم داریم

خیلی طبیعی است وقتی مشکلات و گرفتاری های کشور و ملت از طریق کمک گرفتن از علم مدیریت و مهندسی اجرایی رفع نشود، نظریات ، شایعات برای توجیه این ناکارآمدی ها بازارشان داغ می شود.

برای نجات محیط زیست نیاز به علم داریم

خیلی طبیعی است وقتی مشکلات و گرفتاری های کشور و ملت از طریق کمک گرفتن از 
علم مدیریت و مهندسی اجرایی رفع نشود، نظریات ، شایعات برای توجیه این ناکارآمدی ها  بازارشان داغ می شود.
با این مقدمه به موضوع بارش های اخیر در نقطه صفر مرزی ایران و ترکیه می پردازیم. موضوعی که طی چند روز گذشته فرضیه هایی همچون جنگ محیط زیستی، پروژه هارپ، عقیم سازی ابرها، دکل های چینی در باغات و... مطرح گردید.
اما منطق و نگرش کارشناسی به این مسئله می گوید تفاوت اقلیمی و پستی و بلندی های جغرافیایی یکی از مهمترین عوامل تغییر الگوی بارشی در یک منطقه مشابه می باشد. به طوری که اگر در این سوی ایران برف نیامده و در سوی دیگر مرز در ترکیه برف باریده همچون منطقه تونل کندوان است که در یک سوی آن همواره شاهد بارش هستیم و در سوی دیگر آن زمین خشک است. یا در نمونه ای دیگر داده های ایستگاه‌های هواشناسی نزدیک مرز مثل شهرستان سردشت نشان می دهد که بارش سالانه در این منطقه سردشت حدود ۸۰۰ میلی متر است در حالی که اطراف دریاچه ارومیه و مرودشت حدود ۲۰۰ میلی متر، یعنی چهار برابر کمتره. بنابراین این اختلاف به اقلیم منطقه بر می‌گردد.
نکته دیگر بی توجهی ما به مسئله تحقیقات و پژوهش های زیست محیطی است که طی چند دهه اخیر هیچگاه مورد توجه قرار نگرفته است. در دهه هفتاد آن زمان که نگین فیروزه ای ارومیه پر آب و خروشان بود کارشناسان حوزه آب طی تحقیقاتی مشترک با کارشناسان خارجی هشدار دادند که روند خشک شدن دریاچه شروع شده است و باید هرچه سریعتر اقدامات پیش گیرانه و حمایتی از دریاچه آغاز گردد؛اما چه کسی به آن گوش داد و آن را باور کرد.
به گفته کارشناسان محیط زیست، در طبیعت قطع یک درخت بر تغییرات آب و هوایی نقش دارد حال چه برسد بر خشک شدن دریاچه ای با وسعتی چند هزار کیلومتری!. لذا بهتر است برای پرداختن به فرضیات نادرست به سمت کار کارشناسی و برنامه ریزی منطقی برای نجات از این وضعیت حرکت کنیم.
جمع کردن بساط هزاران چاه عمیق غیرقانونی که زمانی مجوزهای غیرمنطقی به آنها داده شد و شیره جان دریاچه ارومیه را مکیدند و آن را خشک کردند، در فلات مرکزی آنچنان شیره جان زمین را کشیده اند که فرونشست های عمیق به درون شهرهایی همچون اصفهان رسیده و میراث تاریخی را به ورطه نابودی کشانده است، بهتر است با تشخیص اولویت ها به این درک برسیم که حفظ تالاب ها و هورها بسیار واجب تر از اکتشاف و استخراج نفت است. باید به این درک برسیم که کاشت هندوانه و طالبی در کشوری که کمبود آب دارد دچار مشکلات فراوانی می شود.
آیا این مطالب ربطی به جنگ محیط زیستی دارد؟!  چنین نگرش هایی همواره ما را از عقلانیت و منطق به دور ساخته و پوششی برای ناکارآمدی ها در ادوار تاریخی بوده که همچنان ادامه دارد.