نسبت به سال قبل شاهد بهبود گردشگری داخلی در سراسر کشور هستیم

تعطیلات نوروز فرصت مناسبی برای ترویج و تقویت صنعت گردشگری داخلی است. چرا که اساساً از سالهای گذشته ما در حوزه صنعت توریست خارجی حرفی برای گفتن نداریم و همچون مغازه ای پر محصول و کالا هستیم که کرکره مغازه را پایین کشیدیم و چندین قفل بر در آن زده ایم و کلیدش را هم گم کرده ایم!.

نسبت به سال قبل شاهد بهبود گردشگری داخلی در سراسر کشور هستیم

تعطیلات نوروز فرصت مناسبی برای ترویج و تقویت صنعت گردشگری داخلی است. چرا که اساساً از سالهای گذشته ما در حوزه صنعت توریست خارجی حرفی برای گفتن نداریم و همچون مغازه ای پر محصول و کالا هستیم که کرکره مغازه را پایین کشیدیم و چندین قفل بر در آن زده ایم و کلیدش را هم گم کرده ایم!.
اما به لطف شبکه های اجتماعی طی چند سال گذشته روند گردشگری داخلی مسافران نوروزی تغییر کرده است و شاهد نوعی توازن نسبی سفرهای نوروزی در اقصی نقاط کشور هستیم. هرچند که هنوز این روند به طور کامل شکل نگرفته و دارای نواقص بسیاری است اما امسال دیدیم که تعداد گردشگران به مناطق جنوبی و جنوب شرقی کشور بسیار بیشتر از شمال بوده است.
متأسفانه طی چند دهه اخیر مسافرت برای مردم ایران به شمال رفتن ختم می شد و همین مسئله فشار بسیار سنگینی را بر ظرفیت های طبیعی شمال کشور وارد ساخت و آسیب های فراوانی را برای تأمین نیاز مسافرین به زیست بوم این منطقه وارد ساخت. از نابودی جنگل ها برای ایجاد فضای اقامتی و گردشگری گرفته تا آلودگی های فراوان زیست محیطی که امروز برخی شهرهای شمالی را تبدیل به محل انباشت زباله نموده است!.
اطلاع رسانی و درج تجارب شخصی از سفربه مناطق مختلف کشور سبب شده است که مردم بسیاری از مناطق مختلف کشور را بشناسند و با زیبایی ها و جاذبه های آن آشنا شوند. اینکه مردم به چابهار و سیستان و بلوچستان برای تعطیلات سفر کنند تا پیش از این امری غیرقابل توجیه بود که خانواده ای از تهران چند هزار کیلومتر را با وسیله شخصی طی کند تا زیبایی ها شهرهای استان سیستان و بلوچستان را ببیند و به آرامش سواحل مکران دست پیدا کند.
این روال درحال اتفاق افتادن است و هرسال نسبت به سال قبل شاهد بهبود این توازن گردشگری در سراسر کشور هستیم. اما توجه بیشتر مسئولان و دست اندرکاران در حوزه گردشگری در استان های کشور به نیازها و پتانسیل های این صنعت است. البته اگر ریشه ای تر به قضیه نگاه کنیم از سالهای پیش توجه جدی به این مسئله نشده است و باید بر عدم وجود یک سند بالادستی و چشم انداز توسعه محور در حوزه گردشگری اشاره داشت که موجب سردرگمی و بی فایده بودن اقداماتی است که در قالب وزارتخانه های مرتبط ارائه می گردد.
ما برای گردشگری وزارتخانه ، کمیته های استانی و نهادهای مرتبط بسیاری در استان ها داریم که عملکردشان  رو به بهبود است اما راضی کننده نیست و همچون سوار شدن برقطار شهربازی است که موتورش روشن است، روی ریل قرار دارد، حرکت می کند و مسافر هم سوار می کند اما شما را به مقصد مشخصی نمی رساند!.
امروز اماکن گردشگری ما که در زمره اصیل ترین و حتی قدیمی ترین ابنیه تمدنی بشر تلقی می شود مورد توجه مردم برای بازدید از آنها قرار گرفته است و باید برای  حضور گسترده گردشگر تمهیداتی در نظر گرفته شود.
ابنیه ای که نمونه های آن به تاراج رفته و امروز در موزه های بزرگ جهان در شرایطی بسیار خاص و حرفه ای نگهداری می شود، در ایران و درمحل اصلی خود زیر باد و باران و آفتاب افتاده اند و هیچ تمهیدی برای نگهداری مناسب از آنها صورت نمی گیرد و نهایت محافظ از آنها زدن سقف شیروانی روی آن است!.
دربعضی  از این اماکن هیچ امکانات رفاهی، هیچ راهنمای فیزیکی و دیجیتال وجود ندارد تا حداقل زمان بازدید را جذاب و بازدیدکننده را به کنکاش وادارد. در بسیاری از این ابنیه تاریخی هنوز مردم با مشکلاتی همچون نبود آب آشامیدنی و سرویس بهداشتی مواجهند!.