واقعیت ها دیر یا زود مشخص می شوند

مدتی است که مسئولان رویکردی واقع بینانه را در امورات خود در پیش گرفته اند و حداقل در گفتار این مهم را در دستور کار گذاشته اند که در کلام واقعیت ها را بازگو کنند.

واقعیت ها دیر یا زود مشخص می شوند

مدتی است که مسئولان رویکردی واقع بینانه را در امورات خود در پیش گرفته اند و حداقل در گفتار این مهم را در دستور کار گذاشته اند که در کلام واقعیت ها را بازگو کنند.
واقعیت هایی که سالهای سال نادیده انگاشته میشد ویا با مصلحت اندیشی های نابجا یا مطرح نمی شد ویا اساسا وارونه انگاشته و مطرح می شد.
امروز مسائلی همچون نفت،کمبود انرژی،کمبود آب، فرونشست و... از سوی مسئولان مطرح می گردد و یک گام به سمت واقع نگری برداشته اند .
مسئله اصلی در این وضعیت نادیده گرفتن راه حل این معضلات است.
گفته می شود که نفت دیگر چاره ساز امورات اقتصادی و امنیتی ما نیست. اما راه حل های موجود برای برون رفت از آن را مدنظر قرارنمی دهیم.
گفته می شود ناترازی در عرصه سوخت و انرژی داریم اما زمینه های رفع و تعدیل آن را در دستور کار قرار نمی دهیم.
گفته می شود محیط زیست به انحای مختلف در حال نابودی است اما راه حل های نجات آن را که هویدا و مشخص است را در دستور کار قرار
 نمی دهیم. معتقدیم تحریم ها و مسائلی همچون اف ای تی اف اقتصاد کشور را قفل کرده اما راه حل آن را مورد بررسی هم قرار نمی دهیم‌چه رسد به اینکه رفعش کنیم.
در مسئله معضلات فرهنگی چالش ها را شناسایی و مطرح می کنیم و برای آن سازمان و نهاد تأسیس می کنیم اما راه حل ها و توقعات مردم را نادیده می گیریم.
مشکل دقیقا از جنس همان رویه قبلی است با این تفاوت که یک مرحله جلوتر آمده و در حوزه عدم اجرای راه حل ها گیر کرده ایم و در بن بست بی عملی ها معطل مانده ایم.
اگر پذیرفته ایم که مشکلات و بحران هایی را در پیش داریم باید بپذیرم که برای آن راه حل ها و دستورالعمل های استانداردی وجود دارد که باید برای عبور از بحران ها به آن توسل جست و مورد استفاده قرار داد.
روی سخن با مسئولان کشور است که فقط از وجود مشکلات دم نزنند چرا که مردم این مشکلات را با تمام وجود حس می کنند، آنچه از مسئولان توقع می رود پرداختن به راه حل هاست و تا زمانی که بگویند که برای فلان مشکل و بحران اقدام عملی انجام داده اند. با شمردن مشکلات کسی از آنها راضی نمی شود و آفرین نمی گوید.