حادثه تلخ معدن در دامغان که منجر به جان باختن هفت کارگر زحمتکش شد، بار دیگر زنگ خطر را برای امنیت شغلی و شرایط کاری در معادن کشور به صدا درآورد. تنها سه روز پس از حادثه مشابهی که در یک معدن دیگر رخ داد، این بار خانوادههای بیشتری داغدار شدند و جامعه کارگری ایران بار دیگر با واقعیت تلخی مواجه شد که نشاندهنده ضعفهای جدی در ایمنی و نظارت بر محیطهای کاری است.

حادثه تلخ معدن در دامغان که منجر به جان باختن هفت کارگر زحمتکش شد، بار دیگر زنگ خطر را برای امنیت شغلی و شرایط کاری در معادن کشور به صدا درآورد. تنها سه روز پس از حادثه مشابهی که در یک معدن دیگر رخ داد، این بار خانوادههای بیشتری داغدار شدند و جامعه کارگری ایران بار دیگر با واقعیت تلخی مواجه شد که نشاندهنده ضعفهای جدی در ایمنی و نظارت بر محیطهای کاری است.
این حوادث نه تنها نشاندهنده کمبود امکانات ایمنی و عدم رعایت استانداردهای لازم در معادن است، بلکه به نوعی نمایانگر بیتوجهی مسئولان به جان کارگران و شرایط کاری آنها نیز محسوب میشود. کارگران معادن، با وجود خطرات فراوانی که هر روز با آنها مواجهاند،
به عنوان ستون فقرات اقتصادی کشور شناخته میشوند، اما متأسفانه در عمل، این ارزشگذاری به شکل مناسبی در سیاستگذاریها و تدابیر ایمنی منعکس نمیشود.
سؤالی که اکنون مطرح میشود این است که چه کسی پاسخگوی خانوادههای جانباختگان خواهد بود؟ آیا مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت و دیگر نهادهای ذیربط، احساس مسئولیت کرده و به این سؤالات پاسخ خواهند داد؟ آیا وعدههای مکرر برای بهبود شرایط ایمنی و نظارت بر معادن به نتیجهای ملموس خواهد رسید؟ یا مانند گذشته، این حوادث به فراموشی سپرده خواهند شد و تنها یادبودهایی برای قربانیان باقی خواهد ماند؟
واقعیت این است که تا زمانی که نظام نظارتی بر معادن کشور تقویت نشود و مسئولیتپذیری در بین مدیران و کارفرمایان افزایش نیابد، تکرار چنین حوادثی اجتنابناپذیر خواهد بود. باید به یاد داشته باشیم که هر یک از این جانباختگان، نه تنها یک آمار، بلکه یک خانواده، یک زندگی و یک رویا بودند که به یکباره از بین رفتند. بیتوجهی به این واقعیتها، نه تنها ظلمی به قربانیان است، بلکه به جامعه کارگری نیز آسیب میزند.
در این شرایط، ضروری است که صدای کارگران شنیده شود و حقایق تلخ موجود در محیطهای کاری به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. باید از تجربیات گذشته درس گرفت و با اتخاذ تدابیر مؤثر، از بروز حوادث مشابه جلوگیری کرد. ایجاد فرهنگ ایمنی در محیطهای کاری، آموزش مستمر کارگران در زمینه ایمنی و همچنین فراهم کردن تجهیزات لازم برای جلوگیری از حوادث، از جمله اقداماتی است که باید به فوریت انجام شود.
در پایان، باید تأکید کرد که خانوادههای جانباختگان حق دارند مطالبه گری کنند و معترض به این حادثه باشند. آنها باید بدانند که چه کسانی مسئول بودند و چه اقداماتی برای جلوگیری از این حوادث انجام نشده است. جامعه ما نیازمند تغییرات اساسی در نگرش به کارگران و شرایط کاری آنهاست تا دیگر شاهد تکرار چنین حوادث تلخی نباشیم. بیتردید، جان کارگران ارزشمندتر از هر چیزی است و باید برای حفظ آنها تلاش کنیم.