چرا زنان ایران دوباره به خانه بازمی‌گردند؟

روز سوم نوامبر-که از آن عبور کرده‌ایم-، روزی است برای بزرگداشت ارزش زنان خانه‌دار، زنانی که به‌طور تمام وقت، در خدمت خانه و خانواده خود هستند و در این راه از هیچ فداکاری و کمکی کم نمی‌گذارند. روزی است برای یادآوری زنانی که ممکن است اغلب آنان از آرزوها و تحقق استعدادهای خود گذشته باشند تا صرفا برای موفقیت افراد خانواده، ایثار کنند.


روز سوم نوامبر-که از آن عبور کرده‌ایم-، روزی است برای بزرگداشت ارزش زنان خانه‌دار، زنانی که به‌طور تمام وقت، در خدمت خانه و خانواده خود هستند و در این راه از هیچ فداکاری و کمکی کم نمی‌گذارند. روزی است برای یادآوری زنانی که ممکن است اغلب آنان از آرزوها و تحقق استعدادهای خود گذشته باشند تا صرفا برای موفقیت افراد خانواده، ایثار کنند.
 تا همین چند سال پیش اما، اغلب زنان در کشور ما، مانند اغلب زنان کشورهای دیگر تمایل فراوانی هم برای ادامه تحصیل و هم فعالیت‌های اجتماعی داشتند؛ حال چه مسیر برای این‌گونه فعالیت‌ها هموار بود یا نبود.  
 اما گویا مدتی است وضعیت تفاوت کرده؛ به گفته یک جمعیت‌شناس، تعداد زنان خانه‌دار در کشور روبه افزایش است. البته همین‌جا باید این مسئله مهم را هم یادآوری کنیم که پیش از جمعیت‌شناسان، شرکت‌های بیمه متوجه این امر شده و چند سال است از زنان خانه‌دار دعوت می‎کنند تا به جمع بیمه‌شوندگان پیوسته و حق بیمه پرداخت کنند و شده‌اند ممردرآمد خوبی برای این شرکت‌ها!
 جمعیت زنان خانه‌دار کشور در سال ۱۳۹۵ حدود ۲۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر بوده است که نشان دهنده جمعیت رو به افزایش زنان خانه‌دار است؛ ۸۷ درصد زنان بالای ۱۰ سال سن، غیرفعالند و ۱۷ درصد این زنان بی‎سوادند.
البته هنوز آماری از این تاریخ به بعد ارائه نشده، اما با در نظر گرفتن معضلات اقتصادی و گاهی اخلاقی-اجتماعی، می‌توان نتیجه گرفت که این آمار همچنان روبه افزایش است. در حالی‌که انتظار می‌رود به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده، زنان هم در امر تامین اقتصادی خانواده بیشتر سهیم شوند، اما همین کاهش فعالیت اجتماعی آنان سوال برانگیز است، چون نگاه غالب جامعه به کار، به گونه‌ای است که تنها کاری واقعا کار به حساب می‌آید که درآمد و دستمزدی داشته باشد، در حالی‌که خانه‌داری در عمل کاری بدون دستمزد است. اما با این‌حال مدتی است زنان تمایل بیشتری دارند در خانه بمانند-چه ازدواج کرده باشند چه مجرد مانده باشند- و این درخانه‌مانی  شاید به معنی تمایل آنان به ازدواج و داشتن خانواده و تحت سرپرست مالی قرار گرقتن است.
از سوی دیگردر مورد افزایش  پنهان و آشکار آزار و اذیت‌ها و سوءاستفاده‌های جنسی و جنسیتی در محیط کار نسبت به زنان، گزارش‌هایی به گوش می‌رسد. به‌ویژه در جایی‌که کار برای مردان کم است اما استخدام زنان در شرکت‌های مختلف و با دستمزد کم رو به افزایش است اما البته با شریط ویژه‌ای که با وجود گزارش‌ها و شکایت‌های گاه به گاه به‌نظر نمی‌رسد رسیدگی خاصی به چنین وضعیت‌هایی شده باشد. برخی کارفرمایان در شرکت‌ها و کارخانه‌ها و ... انتظارات خاصی از زنان و دخترانی که استخدام می‌کنند دارند و در صورتی دستمزد آنان را افزایش می‌دهند که زنان و دختران این انتظارات خاص را برآورده کنند.
مورد دیگری که ممکن است به خانه‌نشین شدن زنان دامن زده باشد، محاسبه فایده و هزینه است، این‌که زنان باید هم در خانه کار کنند و هم در بیرون خانه و هم مراقب فرزند یا فرزندان باشند و برای نگهداری آنان که این روزها گران هم شده است، هزینه زیادی بپردازند و طبعا به نفع خود زن و خانواده است که او در خانه بماند، چرا که در غیر این صورت ناچار است نیمی از درآمد ناچیزش صرف نگهداری فرزندان آن‌هم همراه با انواع نگرانی‌های مختلف شود. البته علل و عوامل دیگری هم مسلما در این مورد دخیل هستند که نیاز به بررسی‌ها و تحقیقات کارشناسانی از جمله جمعیت‌شناسان و حتی جامعه‌شناسان و روان‌شاسان نیز دارند. چراکه مدتی است برخی مردان برای ازدواج به سراغ زنانی می‌روند که شغلی و درآمدی داشته باشند،در حالی‌که خود بیکار هستند. این‌هم موردی است که شاید موجب شده زنان که به‌طورسنتی انتظار دارند مرد نان‌آور خانه باشد، عطای کارکردن در بیرون از خانه را به لقایش ببخشند و در خانه‌مانی و خانه‌داری را ترجیح دهند.