سهامدارن خُرد پشت چراغ قرمز بورس متوقف شدند!

یکی از بازارهایی که این‌بار به تاکید دولت، از مردم خواسته شد تا در آن سرمایه‌گذاری کنند، بازار بورس بود. بازاری که فرمول‌ها و روابط و ضوابط خاصی بر آن حاکم است و کسی که وارد بورس می‌شود، باید آن‌را به‌عنوان یک شغل تمام‌وقت بپذیرد و مدام در حال رصدکردن تابلوی خرید‌وفروش این بازار، خبرهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تاثیر آن‌ها باشد، تا بتواند در آنی تصمیم بگیرد که سهامش را بفروشد یا سهام بیشتری بخرد؛ در واقع فرآیند معمول و رایج و جهانی در بازار بورس، فرآیندی پرریسک و طولانی است و نباید از آن انتظار سودهای آنی و کلان داشت؛ در حالی‌که با ورود عده کثیری از مردم، برخی که بازی خاص این بازار را از پیش آموخته بودند و برخی که به اطلاعات پیشینی دسترسی داشتند،

سهامدارن خُرد پشت چراغ قرمز بورس متوقف شدند!

یکی از بازارهایی که این‌بار به تاکید دولت، از مردم خواسته شد تا در آن سرمایه‌گذاری کنند، بازار بورس بود. بازاری که فرمول‌ها و روابط و ضوابط خاصی بر آن حاکم است و کسی که وارد بورس می‌شود، باید آن‌را به‌عنوان یک شغل تمام‌وقت بپذیرد و مدام در حال رصدکردن تابلوی خرید‌وفروش این بازار، خبرهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تاثیر آن‌ها باشد، تا بتواند در آنی تصمیم بگیرد که سهامش را بفروشد یا سهام بیشتری بخرد؛ در واقع فرآیند معمول و رایج و جهانی در بازار بورس، فرآیندی پرریسک و طولانی است و نباید از آن انتظار سودهای آنی و کلان داشت؛ در حالی‌که با ورود عده کثیری از مردم، برخی که بازی خاص این بازار را از پیش آموخته بودند و برخی که به اطلاعات پیشینی دسترسی داشتند، توانستند سودهای بسیار کلانی بکنند، ضمن این‌که برخی از مردم عادی نیز به سودهای اندکی دست یافتند که امیدشان به این بازاررا بیشتر کرد. رسیدن فوری به سودکلان دربورس، همچنان که کارشناسان اقتصادی بدان اذعان دارند، امری غیرمعقول و حاصل اقتصادی ناهنجار و هیجانی است. بسیاری از افرادی‌که پس از فراخوان دولت وارد بورس شدند، افرادعادی جامعه بودند، کارمندان و کارگران و حتی زنان خانه‌داری که با امیدآفرینی‌های فراوانی که در مورد این بازار شده بود، از پس‌انداز و ملک و خودروی خود گذشتند و سهام خریدند. در ابتدای کارالبته همه‌چیز خوب پیش رفت و همین مسئله موجب شد خریداران مبتدی بیشتر بخرند و افراد بیشتری نیز به این بازار بپیوندند. اما این بازار، همان‌گونه که گفته شد، قوانین و ضوابط خاص خودش را دارد که گاهی قابل پیش‌بینی نیست و هر سهامداری هم نمی‌تواند با تحلیل مسائل پیرامونی این بازار، تصمیم‌های درستی بگیرد. آنان‌که با اطلاعات پیشینی سهام خریدند و با سود کلان فروختند به‌موقع از بورس خارج شدند؛ طبعا بیرون کشیدن این همه سرمایه کلان، موجب فروریزش بورس می‌شود که شد. حالا سهامداران خُرد، با از دست دادن سرمایه خود، بنا به گفته برخی خبرگزاری‌ها، خود را «غارت‌شده» احساس می‌کنند ودر مقابل سازمان بورس تجمع کرده‌اند.پرسش مهم این است که چه کسی یا کسانی پاسخگوی قرمزشدن و تداوم این وضعیت خواهند بود؟ آیا آنانی که با ایجاد جو هیجانی داروندار مردم عادی را در این بازار به جیب زدند، می‌توانند پاسخگوی اعتراض آنان باشند؟ آیا می‌توان این امیدها و البته اعتمادهای برباد رفته را دوباره به مردم بازگرداند؟