سوال از فکری؛ این همه دستیار را می‌خواهی چکار؟

حواشی مربوط به داستان تعویض شیخ دیاباته آنقدر کش پیدا کرد که نهایتا بهترین بازیکن فصل گذشته آبی‌ها در راستای مبارزه با بازیکن‌سالاری در اختیار باشگاه قرار گرفت.


حواشی مربوط به داستان تعویض شیخ دیاباته آنقدر کش پیدا کرد که نهایتا بهترین بازیکن فصل گذشته آبی‌ها در راستای مبارزه با بازیکن‌سالاری در اختیار باشگاه قرار گرفت. این یک حکایت غریب است؛ هم به‌خاطر خلقیات شیخ و هم به‌خاطر توانایی‌های فنی او که می‌تواند کمک حال تیم باشد.با این همه داستان می‌توانست به اینجا کشیده نشود، اگر اعضای کادرفنی استقلال هوشیاری بیشتری به خرج می‌دادند. برخی می‌گویند دیاباته هنگام تعویض تازه متوجه شده کفش‌هایش مناسب بازی نیست و برای تعویض کفش راهی رختکن شده است، برخی هم با اشاره به مصدومیت محمد دانشگر از 10 نفره شدن استقلال به‌مدت8 دقیقه سخن می‌گویند؛ آن هم در حساس‌ترین دقایق مسابقه. هر کدام از این خبرها را که می‌خوانیم، بیشتر از هر چیز دیگری یک سؤال به ذهن‌مان خطور می‌کند؛ اینکه پس محمود فکری این همه دستیار و خدم و حشم را برای چه در کادرش جمع کرده است؟ چه کاری از دست اینها بر می‌آید، وقتی حتی نمی‌توانند مصدومیت و بیرون ماندن طولانی یک بازیکن را به سرمربی یادآوری کنند؟ فایده اینها چیست، هنگامی که از مدیریت کردن یک تعویض ساده عاجز هستند؟ نیمکت استقلال با حضور امثال پرویز مظلومی، صمد مرفاوی، امید علی دفتری، حنیف عمران‌زاده و... آنقدر پر و پیمان است که در این بازی برای آرش برهانی جا نبود و او از روی سکوها بازی را تماشا کرد. تازه شانس آوردیم سیروس دین‌محمدی پیش از شروع فصل در اعتراض به مبلغ قرارداد و اینکه‌شان و جایگاهش حفظ نشده از این تیم کناره‌گیری کرد، وگرنه الان یک نفر دیگر هم به این لشکر پرجمعیت اضافه می‌شد. بعد در این شرایط استقلال باید به‌خاطر غفلت کادر فنی 8 دقیقه با یک بازیکن کمتر بازی کند و مسابقه را ببازد. به‌نظر می‌رسد برای فکری فقط کمیت مهم بوده، نه کیفیت.