خطر ترکیه بیش از طالبان است

طی روزهای گذشته بحث کشمکش آبی میان ایران و افغانستان موجب خبرسازی ها و بیانیه ها دو جانبه گردید و نهایتاً آنچه از ظاهر ماجرا پیداست مسئولان ما متقاعد شده اند که اگر آبی در پشت سدهای روی هیرمند نباشد، نیامدن آب به ایران اشکالی ندارد!. این درحالی است که گزارش ماهواره های ایرانی چیز دیگری از وضعیت آب می گویند.

خطر ترکیه بیش از طالبان است

طی روزهای گذشته بحث کشمکش آبی میان ایران و افغانستان موجب خبرسازی ها و بیانیه ها دو جانبه گردید و نهایتاً آنچه از ظاهر ماجرا پیداست مسئولان ما متقاعد شده اند که اگر آبی در پشت سدهای روی هیرمند نباشد، نیامدن آب به ایران اشکالی ندارد!. این درحالی است که گزارش ماهواره های ایرانی چیز دیگری از وضعیت آب می گویند.
هرآنچه هست می بینیم که اوضاع مردم سیستان با خشکسالی و نبود آب بیش از قبل رو به وخامت گذاشته و جانی برای آه کشیدن باقی نمانده است. اما از جنوب شرق کشور اگر به سمت شمال غرب مرزهای کشور حرکت کنیم شاهد شروع خشکسالی عظیم و خطرناکی های هستیم که قادر است دو استان آذربایجان غربی و شرقی ما را خالی از سکنه نماید. شاید باورش برای خیلی ها سخت باشد و تصور چنین تصویری خیال پردازی تلقی گردد. اما اگر به 20 یا 30 سال قبل برگردیم چه کسی باور می کرد هامون به آن عظمت خشک شود و ردپای هیرمند در ایران ناپدید گردد.
امروز خطری که از جانب ترکیه حیات انسانی و محیط زیست ما در شمال غربی را تهدید می کند به مراتب از کارشکنی های طالبان در انداختن آب هیرمند به مسیرهای انحرافی و عدم جاری ساختن آن به سمت ایران خطرناک تر است. چرا که ترکیه در دو پروژه عظیم سدسازی به نام "داپ" و "گاپ"  از شمال غربی تا مرزهای پائین دستی در غرب را تحت تأثیر قرار داده است.
در پروژه "داپ" قرار است ۹۰ تا ۱۲۰ سد روی ارس ساخته شود که در صورت تکمیل این سدها، استان آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل خشک خواهند شد. در پروژه "گاپ" نیز در حوضه دجله و فرات علاوه بر سوریه و عراق، ایران نیز درگیر کم آبی های ایجاد شده توسط ترکیه گردیده است.
بدتر از همه اینکه ترکیه در هیچ کنوانسیون حقوقی و بین المللی در حوزه آب عضو نیست و این کشور را مخیر به عدم پاسخگویی به نیازها و مشکلات آبی همسایگان پائین دستی نموده است. این مسئله را می توان به منزله برنامه ترکیه برای ایجاد مشکلات امنیتی و سیاسی و اجتماعی ورای بحران
زیست محیطی در کشورهای همسایه دانست و قطع به یقین از این ابزار برای تحت فشار قرار دادن آنها در آینده ای نچندان دور استفاده خواهد کرد.
اگر امروز درمورد طالبان تهدید می کنیم و خط و نشان می کشیم، در مورد ترکیه این ابزار و گفتارها صادق نیست و قطعاً مسئولان چنین کاری نخواهند کرد. اما خطر بسته شدن ارس و کاهش سهم ایران از دجله و فرات به مراتب از خشک شدن هیرمند تبعات بیشتری خواهد داشت و تقریباً نیمه غربی کشور را به سمت بحران های زیست محیطی و البته امنیتی و درگیری بر سرآب خواهد کشاند.
تأکید می کنیم که شاید بازهم تصور اینکه عملیات احداث 120 سد بر روی رودخانه ارس چقدر زمان و هزینه خواهد داشت، برای برخی باور پذیر نیست. اما وقتی بدانیم که ترکیه در ساخت سازه های بتنی و آبی از کشورهای سرآمد دنیاست و همانند ما در بهره گیری از بسیاری از ابزارها و روش های روز دنیا در این صنعت تحریم نیست و همچنین می تواند از توان و سرمایه برخی از دشمنان ایران و عراق و سوریه برای ایجاد یک ابزار فشار بهره مند گردد، شاید کمی به فکر فرو رویم و خطر را احساس کنیم.
تنها راه نجات کشور از این دام زیست محیطی دست بردن به ابزار دیپلماسی آبی در منطقه است. ما باید هم پای دیپلماسی هسته ای برای بحران آبی با کشورهایی همچون آذربایجان،ترکیه، عراق و سوریه وارد مذاکره و ایجاد پیمان های آبی شویم. اگر نبود قرارداد و معاهده ای در مورد حق آبه هیرمند شاید امروز طالبان تمام آب این رود را بر کشورمان می بست و مدعی مالکیت برآن می شد. باید به هر طریقی به سمت معاهدات چندجانبه زیست محیطی با همسایگان برویم تا در آینده مجبور به
 هزینه های سنگین ودچار بن بست نگردیم.