مشکل مسکن و مسکن اشتراکی را باور ندارید ؟!

وضعیت بازار مسکن به رکودی وارد شده که احتمالاً چند سالی در آن باقی بماند، اما به سبب وجود تورم فزاینده در کشور و افزایش قیمت و هزینه ساخت و ساز، نمی توان امیدوار بود که قیمت مسکن کاهش داشته باشد. البته اگر هم به سبب رکود حاکم کاهش قیمت را شاهد باشیم، اما به قدری طی چند سال گذشته قیمت مسکن بالارفته است که در پائین ترین حد آن نیز برای اکثریت مردم جامعه دست نیافتنی است.

مشکل مسکن و مسکن اشتراکی را باور ندارید ؟!

وضعیت بازار مسکن به رکودی وارد شده که احتمالاً چند سالی در آن باقی بماند، اما به سبب وجود تورم فزاینده در کشور و افزایش قیمت و هزینه ساخت و ساز، نمی توان امیدوار بود که قیمت مسکن کاهش داشته باشد. البته اگر هم به سبب رکود حاکم کاهش قیمت را شاهد باشیم، اما به قدری طی چند سال گذشته قیمت مسکن بالارفته است که در پائین ترین حد آن نیز برای اکثریت مردم جامعه دست نیافتنی است.
امروز در پایین ترین نقاط تهران برای خرید یک آپارتمان 50 تا 60 متری باید سه تا پنج میلیارد تومان پول داشت. کدام خانواده ای است که امروز قادر به تهیه 5 میلیارد پول باشد که آن را صرف خرید مسکن نماید. اساساً هیچ سنخیتی میان ورودی مالی و پس انداز و قیمت های موجود در بازار مسکن وجود ندارد. به عبارتی ساده تر "هـــــــیــــــچ" امیدی برای خرید خانه در میان جوانان و حتی پدر ومادرهایشان وجود ندارد و حتی کل خانواده هم اگر تمام سرمایه خود را در مسیر خرید مسکن وارد کنند بازهم قادر به تأمین این حداقل مبلغ برای خرید خانه نیستند.
نتیجه عدم توانایی خرید مسکن، افزایش تعداد مستاجران و رشد تصاعدی قیمت اجاره خانه هاست. امروز میزان کرایه خانه ها به قدری بالاست که دیگر حقوق دسته جمعی اعضای خانواده نیز کفاف آن را نمی دهد و اگر بدهد چیزی برای دیگر مخارج و حتی نان شبشان باقی نمی ماند!. لذا ایجاد معضلاتی همچون اجاره خانه های "اشتراکی" و "پشت بام خوابی" و "اتوبوس خوابی" امری طبیعی است و به هیچ وجه نمی توان آن را سوژه رسانه ای دانست و آن را باور نکرد.
این معضلات به قدری بزرگ هستند که باورکردنشان سخت است. سخت است که باور کنیم که دو خانواده هرچند فامیل با هم یک آپارتمان 70 یا 80 متری کرایه کرده باشند و بتوانند با اخلاقیات و رفتارهای خصوصی یکدیگر کنار بیایند. سخت است باور کنیم که بچه های دو خانواده اعم از کودک و نوجوان مجبور به تحمل یکدیگر باشند و یا مادرانشان برای پخت و پز و امورات خانه نوبتی غذا بپزند و لباس بشورند و حمام بروند و...
اما اینها حقیقت است چه باور کنیم و چه باور نکنیم. مسئله اصلی اینجاست که مسئولان موظفند پیگیر این گرفتاری های مردم باشند. مردم چه گناهی کرده اند که نمی توانند با حقوق و درآمدی که کسب می کنند مخارج زندگی و این قیمت های نجومی را تأمین کنند. بالاخره راه چاره چیست؟ مردم کجا بروند که آسمانش رنگ دیگری باشد؟!
مشکل مسکن موضوعی خطیر و البته خطرناک است چرا که امورات اجتماعی خانواده ها را مختل کرده و بسیاری را تا مرز فروپاشی پیش برده است. این راهم بگوئیم که چاره حل کردن مشکل مسکن و اجاره خانه با فشار به صاحب خانه ها حل نخواهد شد و مشکلی بر مشکلات پیشین خواهد افزود. باید فکری اساسی برای این موضوع کرد. دولت و مجلس موظفند فکری به حال این وضعیت کنند و باری از دوش مردم بردارند. جامعه به لحاظ تأمین هزینه مسکن وامانده است و خانواده ها به مرز نابودی کشیده شده اند. این خطر را باور کنید...