حفظ سلامت و جان ، ارتقای شأن انسانی است

در این جهان هستی چیزی با ارزش تر از جان انسان وجود ندارند و به هیچ عنوان نمی توان برای آن ارزش و ملاکی برای سنجش قرار داد. در نگاه شناختی در جهان امروز مرگ حتی یک نفر به منزله مرگ بشریت تلقی می شود، به گونه ای که برای حفظ و نجات جان یک انسان ممکن است هزینه های بسیار و حتی جان های بسیاری به خطر بیفتد، چرا که نجات جان یک انسان به منزله نجات انسانیت برای بشر امروز معنا می شود.

حفظ سلامت و جان ، ارتقای شأن انسانی است

در این جهان هستی چیزی با ارزش تر از جان انسان وجود ندارند و به هیچ عنوان نمی توان برای آن ارزش و ملاکی برای سنجش قرار داد. در نگاه شناختی در جهان امروز مرگ حتی یک نفر به منزله مرگ بشریت تلقی می شود، به گونه ای که برای حفظ و نجات جان یک انسان ممکن است هزینه های بسیار و حتی جان های بسیاری به خطر بیفتد، چرا که نجات جان یک انسان به منزله نجات انسانیت برای بشر امروز معنا می شود.
حال با چنین تعریفی، به وضعیت سلامت و حفظ جان شهروندان در کشورمان بپردازیم. می بینیم که روند بعضی از مدیریت های مختلف در عرصه های مرتبط به سلامت مردم در پائین ترین سطح از اولویت ها قرار می گیرد و گویا مرگ و میر مردم بر اثر حوادث و سوانح مختلف برای ما عادی است .
مسلماً حوادث جزئی از زندگی بشر است و نمی توان آن را حذف کرد. اما دونکته اساسی در مورد این حوادث وجود دارد:
1- تمامی علوم و تکنولوژی و فناوری های روز دنیا در هسته وجودی به مرکزیت ارتقای حیات انسانی شکل گرفته اند. امروز دانشمندان درفضا به دنبال راهی برای ادامه حیات انسان در سیارات دیگرند و یا تمام صنایع به دنبال ارتقای امنیت جان و رفاه بشر کار می کنند و یا علم پزشکی تمام تمرکز خود را بر حفظ سلامت افراد متمرکز کرده است. لذا اگر چه نمی توان جلوی حوادث را گرفت اما با استفاده از علم و تکنولوژی جدید می توان شدت و دفعات تکرار آن را کاهش داد.
به عنوان مثال چرا باید سالانه بین 10 تا 20 هزار نفر در تصادفات جاده ای جان خود را از دست بدهند. درهمین قضیه اخیر چرا باید تصادف یک تریلی با چند خودرو 25 نفر کشته و زخمی شوند. آیا درتمام دنیا تصادفات تا این حد تلفات دارند.
چرا باید در کشور ما بیش از 200 نفر در کمتر از یک ماه جان خود را به خاطر مصرف مشروبات الکلی تقلبی از دست بدهند. چرا باید سالانه چندهزار نفر به خاطر آلودگی هوا به کام مرگ کشیده شوند، چرا باید به سبب نبود دارو بیماران دچار مرگ زودرس شوند، چرا باید به سبب فقر و نداری افراد دست به خودکشی بزنند؟! آیا این موارد قابل پیش بینی و کنترل نیست؟!
 2- نکته بعدی درمورد مواجهه و برخورد ما با این حوادث است. گفته شد که جان انسان اولویت تمام امور بشری است و اساساً تمام پیشرفت ها حول ارتقا و دوام حیات بشرشکل گرفته است. اما چرا این مسئله در کشورما جزو اولویت های برنامه ریزی و چشم اندازهای مختلف نیست.
چرا در مورد جان های پرپر شده در حوادث جاده ای بخش یا فصلی مجزا در اسناد توسعه محور کشور وجود ندارد. چرا در جهان امروز ما همچنان باید از روش های غیراصولی برای تأمین نیازهای دارویی خود استفاده کنیم. مگر می توان پذیرفت که به صرف داشتن صرفه اقتصادی چشم بر کیفیت و استانداردهای تولید خودرو ببندیم و جان مردم را دستمایه منافع خود کنیم.
چطور می توان پذیرفت که معضل آلودگی هوا را به حال خود رهاکنیم و به سبب عدم برنامه ریزی و مدیریت صحیح در طول سال کمتر از انگشتان دست هوای سالم داشته باشیم. پس عنصر و علم مدیریت و برنامه ریزی این وسط چه می شود و چه کاربردی در کشورمان دارد.
این ها دردی از جنس ارزش انسان و انسانیت است که متأسفانه به آن توجه نمی شود. اگر ملاک مدیریت کلان درکشور حفظ سلامت و جان و ارتقای شأن انسانی باشد، مسلماً باید تحولات زیادی را در عرصه مدیریتی رقم بزنیم و گرنه با این رویه ، انتظار رشد و توسعه عملاً خودفریبی است.