نباید دوقطبی شدن زمینه برهم خوردن وحدت ملی شود

اخیراً حواشی بسیاری پیرامون بازگشت برخی چهره ها به صدا و سیما و اجرای برنامه توسط آنها در فضای مجازی و از سوی برخی چهره های وابسته به جریان های خاص صورت گرفته است. تنش های به وجود آمده حول این محور می چرخد که «چرا آنهایی که نظراتی متفاوت از رویکرد رسانه ملی درجریان حوادث اخیر داشتند و یا سبک زندگی شخصی آنها با برخی برنامه های سفارشی صدا و سیما فرق می کند، روی آنتن می روند؟!».

نباید دوقطبی شدن زمینه برهم خوردن  وحدت ملی شود

اخیراً حواشی بسیاری پیرامون بازگشت برخی چهره ها به صدا و سیما و اجرای برنامه توسط آنها در فضای مجازی و از سوی برخی چهره های وابسته به جریان های خاص صورت گرفته است. تنش های به وجود آمده حول این محور می چرخد که «چرا آنهایی که نظراتی متفاوت از رویکرد رسانه ملی درجریان حوادث اخیر داشتند و یا سبک زندگی شخصی آنها با برخی برنامه های سفارشی صدا و سیما فرق می کند، روی آنتن می روند؟!».
این تعابیر نشانه ای عیان از سهم خواهی فکری است. به این معنا که همه چیز باید با عینک یک جریان فکری دیده شود و تمام امور فرهنگی کشور مطابق با دستورالعمل سلیقه ای آنها دنبال شود. به عبارتی این رویه تداعی کننده تشدید دوقطبی در کشور است تا جامعه را به عناوین مختلف تقسیم کنند و براساس آن برای خود سهم و مرز مشخص کنند.
متأسفانه طی سال های اخیر تسلط و حضور چنین باوری در بعضی از عرصه های مدیریتی کشور جدای از اینکه موجب بروز و تشدید بداخلاقی در میان اقشار مختلف جامعه گردیده است، از سوی دیگر زمینه ساز خدشه دار شدن چهره تکثر گرای نظام گردیده است.
انقلاب 57 هیچگاه به عنوان دستاورد گروهی خاص و ارثیه جریانات مشخص سیاسی و مذهبی نبود. بلکه عهده دار و مالک اصلی آن مردمی بودند که بدون هرگونه مرز بندی پای آن ایستادند و جان و مالشان را نثارش کردند. در انقلاب 57 و پس از آن هشت سال جنگ تمام اقشار ملت اعم از مذهبی و مسیحی و کلیمی و پولدار و غنی و باسواد و بی سواد، پای کار بودند و تا کشور را از طوفان های حاضر به سلامت عبور دهند.
حال قابل پذیرش نیست که اقلیتی فکری با سبک و سلیقه خاص خود  که البته قابل احترام است، برای اکثریت ملت و سایر اقشار با سلایق مختلف نسخه ای واحد بپیچند و هرکس که به میل و خط آنها رفتار نکرد را متهم به انواع و اقسام انگ ها نمایند.
دو قطبی سازی برای ملتی که در تعابیر جامعه شناسی به "موزائیک فرهنگی" تشبیه می شود، سمی مهلک و خطرناک است که تبعات و آفات بسیاری برای نسل جوانان و نیروی انسانی پای کار کشور به همراه خواهد داشت.
فرهنگ و سنت در این کشور بسته به جغرافیای محل زندگی افراد متفاوت است و بعضاً به فاصله کمتر از 10 کیلومتر رفتار و مشی مردم بایکدیگر 180 درجه فرق می کند. اما این تمدن طی قرن ها با این تکثر فرهنگی و سلایق مختلف پابرجا مانده است و مردمش با پذیرش عقاید و سلایق یکدیگر به همزیستی مسالمت آمیز و وحدت آفرین حول محوریت آرمان های ملی و مذهبی ادامه داده اند.
این درست نیست که به بهانه سلیقه گرایی جناحی و یا تأمین منافع مختلف در حوزه اجتماعی میان مردم افتراق ایجاد کنیم و با دو قطبی سازی های ناصواب زمینه برهم خوردن وحدت ملی را فراهم سازیم.