دامنه مهاجرت را به اساتید دانشگاه نکشانیم

هر روز آمار تازه ای از اخراج اساتید دانشگاه ها منتشر می شود و نام ها و چهره های شناخته شده ای را می بینیم که هریک در حوزه علمی و تخصصی خود سرآمد هستند و وزنه ای برای کیفیت علمی کشور تلقی می شوند.

دامنه مهاجرت را به اساتید دانشگاه نکشانیم

هر روز آمار تازه ای از اخراج اساتید دانشگاه ها منتشر می شود و نام ها و چهره های شناخته شده ای را می بینیم که هریک در حوزه علمی و تخصصی خود سرآمد هستند و وزنه ای برای کیفیت علمی کشور تلقی می شوند.
متأسفانه با وجود چنین برخوردهایی همچنان واکنش جدی و رسمی از سوی وزارت علوم صورت نگرفته و به جای آن شاهد بیانیه هایی از سوی دیگر نهادهای غیر مرتبط با دانشگاه هستیم. مسلماً این اساتید باید جرم و تخلفی در حوزه کاری خود انجام داده باشند که عواقب تخلفشان اخراج از کار باشد.
و یا اگر در مورد حوادث مختلف سیاسی و اجتماعی نظراتی مغایر با حاکمیت داشته اند، طبیعی است که برای آنها پرونده قضایی تشکیل شود و در دادگاه به اتهامات و شبهات موجود پاسخگو باشند. حتی اگر در چنین روندی محکوم شناخته شوند نیز باید براساس قانون و احکام رسمی کشورمجازات شوند. اما قطعاً اخراج از کار نمی تواند تاوان تخلفات احتمالی باشد چرا که گرفتن شغل افراد به منزله از بین رفتن نظم و نظام زندگی خانوادگی آنهاست.
ضمن اینکه باید به این نکته نیز توجه کنیم که در مورد اخراج دست جمعی کارگران کارخانه حرف نمی زنیم که پس از آن شاهد اعتراضات و تجمعات صنفی آنها باشیم. حرف درمورد اخراج اساتید دانشگاه به عنوان نیروی پیشران علم و توسعه کشور درمیان است. افرادی که برای متخصص شدن و یا رسیدن به مرتبه استاد تمامی در رشته های مختلف سال ها تحقیق و پژوهش کرده اند و عملکردشان در حوزه علم و تکنولوژی هیچگاه پایانی ندارد و تا آخر عمر دانسته هاشان راهگشا خواهد بود.
چنین شخصیت هایی به عنوان ثروتی غیرقابل وصل برای هر جامعه ای تلقی می شوند و دیگر کشورها برای به خدمت گرفتن آنها هرکاری انجام می دهند. حال ما خیلی راحت با دادن آمارهای روزانه از اخراج چنین شخصیت هایی درصدد جایگزینی نیرو برای آنها برآمده ایم. گویا دانشگاه را با کارگاه مکانیکی اشتباه گرفته ایم که اگر امروز "اوستای تعمیرکار" را بیرون کردیم فردا یکی دیگر را استخدام کنیم تا موتور ماشین را تعمیر کند!.
حرف از آینده علمی یک ملت و مملکت است!. 50 سال طول کشیده تا چنین نیروهایی تربیت شده اند و در این چند دهه به سبب رفتارهایی از این جنس تعداد بسیاری از آنها را از دست داده ایم. چه اصراری برای از دست دادن سرمایه علمی کشور داریم و چرا باور نمی کنیم که از دست دادن یک و یا چند استاد دانشگاه به منزل ده ها سال عقب ماندگی در حوزه آموزش علم و دانش می باشد.
آیا به این فکر کرده ایم که یک استاد دانشگاه چند نسل از فرزندان ما را در دانشگاه آموزش می دهد و چند نیروی متخصص و ماهر را در عمر کاری خود تحویل کشور می دهد. آیا چنین مواردی را در مورد اخراج اساتید دانشگاه مد نظر قرار می دهیم؟!
شکی نیست که این اساتید همچون نیروهای ساده کار نیستند که پس از اخراج از محل کارشان معطل و جویای کار باشند. مطمئناً برای هریک از آنها تقاضاهای متعددی از مراکز علمی کشورهای همسایه و کشورهای غربی وجود دارد، اما واقعاً مایه تأسف نیست که این نیروهای ارزشمند را از دست بدهیم.
اگرهم به خارج از کشور مهاجرت نکنند، مجبورند عزلت نشین شوند و نهایتاً با کوله باری از دانش و تجربه به اموری ساده همچون ترجمه متون خارجی و یا کار در مراکز خصوصی با کاربرانی محدود مشغول شوند.اما متضرر اصلی این روند نسل امروز و فردای کشور خواهد بود که مجبور است برای کسب مهارت و علم با سطحی ترین افرادی مواجه باشد که حتی برای آموزش در دبیرستان و حتی دبستان مناسب نیستند.