اقتدار پیشگیرانه بهتر از برخورد قاطعانه

طی هفته های اخیر مدام از بروز درگیری با سلاح سرد در اقصی نقاط کشور را شاهد بودیم. در پایتخت برخی اراذل و اوباش با قمه در خیابان به صورت علنی اقدام به زورگیری کردند، در یاسوج با چاقو به گردن کادر اورژانس ضربه زده شد، در اهواز و کرمان و مازندران نیز شاهد نمونه های مشابهی از بروز چنین حوادثی بودیم که برخی از آنها تلفات جانی به همراه داشت و برخی زخمی به جای گذاشت.

طی هفته های اخیر مدام از بروز درگیری با سلاح سرد در اقصی نقاط کشور را شاهد بودیم. در پایتخت برخی اراذل و اوباش با قمه در خیابان به صورت علنی اقدام به زورگیری کردند، در یاسوج با چاقو به گردن کادر اورژانس ضربه زده شد، در اهواز و کرمان و مازندران نیز شاهد نمونه های مشابهی از بروز چنین حوادثی بودیم که برخی از آنها تلفات جانی به همراه داشت و برخی زخمی به جای گذاشت.
 آنچه از این قبیل حوادث ماندگار می شود، برهم خوردن نظم و امنیت روانی جامعه در برابر مخاطرات این چنینی است. اینکه چرا برخی جوانان به سمت حمل چاقو و زورگیری روی آورده اند موضوعی جامعه شناسانه و نیاز به آسیب شناسی اجتماعی دارد.
اما روی دیگر سکه این قضایا به نقش و اثرگذاری نیروهای انتظامی در بازدارندگی از وقوع چنین حوادثی باز می گردد. چرا که اصلی ترین و ماهیت حضور نیروهای انتظامی ایجاد امنیت شهروندان در قالب نقش بازدارندگی است. اینکه حادثه ای رخ دهد و سپس نیروهای انتظامی به آن ورود کنند و حتی مجرمین را دستگیر و تحویل مراجع قضایی دهند، اقدام ثانویه در حوزه فعالیت آنها تلقی می شود. لذا اولویت و وظیفه اصلی آنها جلوگیری از وقوع جرم با ایفای نقش اقتدارگرایانه و پیشگیرانه در جامعه می باشد.
این قدرت و توان به لحاظ نرم افزاری و سخت افزاری در اختیار نیروهای انتظامی کشور وجود دارد و در دوره های مختلف شاهد پهن شدن چتر امنیتی در برابر اراذل و اوباش بوده ایم، اما احتمالا ورود این نیروها به حوزه های نامرتبط با وظایف اصلی شان، این ابهام را تقویت کرده است که توان نیروی انتظامی درحال هدر رفتن و موجب جریح شدن برخی مجرمین و افراد سابقه دار گردیده و زمینه برای تخلفات خرد در سطح جامعه افزایش یافته است.