بابت کشف فساد ممنون، برای رفع آن چه کرده اید؟!

زمانی بود که فسادهای بزرگ مالی در حوزه نفت و پتروشیمی، قراردادهای انرژی و حوزه گسترده دور زدن تحریم ها صورت می گرفت. اما این بار فسادی به بزرگی فروش سالانه کل حوزه انرژی کشور در زمینه خرید "چای" رخ داده است. به همین سادگی و به همین بزرگی...

بابت کشف فساد ممنون، برای رفع آن چه کرده اید؟!

زمانی بود که فسادهای بزرگ مالی در حوزه نفت و پتروشیمی، قراردادهای انرژی و حوزه گسترده دور زدن تحریم ها صورت می گرفت. اما این بار فسادی به بزرگی فروش سالانه کل حوزه انرژی کشور در زمینه خرید "چای" رخ داده است. به همین سادگی و به همین بزرگی...
طی روزهای منتشرشدن این خبر و رسیدن اطلاعات تکمیلی به جامعه شاهد رویکردها و واکنش های متفاوتی از سوی مردم بودیم. این  واکنش ها را می توان در مترو و تاکسی و اتوبوس، ادارات و بانک ها و فروشگاه ها و نانوایی و... مشاهده کرد.
عده ای همچون دیگر وقایع کشور ابراز بی تفاوتی می کنند و برایشان اهمیتی ندارد و آن را خیلی عادی تلقی کردند. برخی کشف این فساد را مشتی از خروار رانت خواری ها طی سال های گذشته تفسیر کردند.
عده ای این موضوع را نشانه مثبتی از روند مبارزه با فساد دانستند و انتظار دارند روند رسیدگی به اتهامات مجرمین این پرونده به صورت علنی و جدی پیگیری شود.
اما نگرش دیگری که از سوی جامعه توأم با انتقاد و مطالبه مطرح است، اصلاح ساختار و امورات مربوط به بسترسازی برای این قبیل فسادها و  رانت هاست. تمرکز این نگرش و مطالبه عمومی بر این موضوع می پردازد که چرا دستگاه های نظارتی قادر به ایفای نقش بازدارنده خود نیستند. در همین قضیه اخیر فساد چای از سال 98 به طور جدی و علنی با رانت خواری مذکور شکل گرفته (اینکه تاقبل آن چه خبر بوده هنوز مورد ابهام است)، پس نهادهای مختلفی که به عنوان ناظر در دستگاه های مختلف حضور دارند و برای خود تشکیلات و پرسنل و بودجه مجزا درست کرده اند، طی این مدت کجا بوده اند.
اگر قادر به کشف نبودند، بدا به حال این ساختار اداری که نهادهای بالادستی و نظارتی قادر به رصد زیرمجموعه های خود نیستند. اگر هم بخشی از این فساد با همراهی نهادهای نظارتی و کنترل کننده بوده
(که بوده) باید درصدد اصلاح این ساختار و تصفیه اساسی و مدیریتی در این حوزه داشت. فسادی به این بزرگی از چارچوب تخلفات کارمندان دون پایه خارج است و حیطه اختیاراتی گسترده را می طلبیده و فساد در سطح بالا و در حوزه مدیران ارشد و معاونین صورت گرفته است.
لذا باید متوجه این موضوع بود که طی این سال های چه کسانی با چه رزومه و سابقه و خودنمایی های ریاکارانه توانستند در بدنه اداری کشور نفوذ کنند و از این وزارتخانه به آن سازمان و از آن نهاد به آن اداره بروند و در این مسیر همچون حرکت سیل مدام بر قدرت تخریب خود بیفزایند.
بدون تعارف باید بپذیریم که سیستم مدیریتی کشور طی ادوار مختلف تبدیل به سرقفلی جریان سیاسی شده و هر گروهی که روی کار می آید، گروه دیگر کنار نمی شیند بلکه به اداره و نهاد و سازمان دیگری منتقل می شود تا بار دیگر در این رقابت قدرت پیروز شوند و اتوبوس یاران خود را در مراکز مختلف پیاده کنند.
جای تعجب و البته تأسف است که مدیران در کشور ما هیچگاه بازنشسته نمی شوند و در دایره قدرت از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شوند و این دایره هیچگاه باز نمی شود تا نیروهای جدید و زبده و شایسته وارد آن شوند و اگر هم نیروهای جدید وارد می شوند یا نسبت فامیلی دارند و یا سفارش شده هستند و همواره خود را وام دار معرفشان می دانند!.
همانطور که گفته اکثرمردم نسبت به این قبیل فسادها و حتی بزرگ تر از آن سِر و بی تفاوت شده اند، اما اگر دلسوزان واقعی نظام و ملت درصدد مبارزه و جلوگیری از این فسادها هستند، باید دست به اصلاح و تسویه اساسی در ساختار اداری و اجرایی کشور بزنند و در این مسیر ملاحظات سیاسی و مصلحت اندیشی های جناحی را کنار بگذارند.