وضعیت کنونی کشور در رده بندی های مختلف جهانی

گفتن و نوشتن از کمبودها دردی را دوا نمی کند چرا که دیگر ابهامی از وضعیت نامناسب کشور باقی نیست که کسی از آن بی خبر باشد. به عبارتی بی خبری از وضع موجود در عصر حاضر با وجود سرعت تبادل اطلاعات بی معناست و بیشتر شاهد بی اعتنایی و بی توجهی به مشکلات هستیم.

وضعیت کنونی کشور در رده بندی های  مختلف جهانی

گفتن و نوشتن از کمبودها دردی را دوا نمی کند چرا که دیگر ابهامی از وضعیت نامناسب کشور باقی نیست که کسی از آن بی خبر باشد. به عبارتی بی خبری از وضع موجود در عصر حاضر با وجود سرعت تبادل اطلاعات بی معناست و بیشتر شاهد بی اعتنایی و بی توجهی به مشکلات هستیم.
اما بحث اصلی برسر تقابل آمارها و گفتارهاست. تمامی وزارتخانه های دولتی، سازمان ها و نهادهای رسمی در ارائه گزارش کاری خود از رشد و دستاوردهای چشم گیر خبر می دهند.
این درحالی است که وقتی پای رده بندی و آمارهای جهانی از سوی سازمان های بین المللی وسط می آید می بینیم که در پائین ترین جایگاه در کنار کشورهای فقیر و ضعیف جنگ زده آفریقایی و افغانستان و سوریه و لیبی و یمن قرار می گیریم.
به نظر نمی رسد این آمارها را جانبدارانه و یا کارشکنی و شیطنت کشورهای غربی دانست، چرا که این آمارها در مورد کشورهایی که در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته اند به درستی بیانگر وقایع و تحولاتی است که آنها در پیش گرفته اند.
در حوزه اینترنت دارنده بی کیفیت ترین اینترنت جهانیم، در زمینه تصادفات و مرگ و میر جاده ای در بین ۱۰ کشور حادثه خیز جهانیم، در حوزه درآمدسرانه در پایین جدول جهانی هستیم، در توسعه حمل و نقل، آلودگی هوا، رشد صنعت، محیط زیست و... مدام درحال نزول جایگاه در عرصه جهانی هستیم.
این درحالی است که آمارهای داخلی چیزی به غیر از این موارد را مطرح می کند و روی کاغذ کشور در مسیر رشد و توسعه بی وقفه قرار دارد!.
اما ملاک این تفاوت ها را می توان در واقعیت های جامعه مشاهده کرد. وضعیت اینترنت، کم و کیف تصادفات و مرگ ومیر ناشی از آن، حمل و نقل بی کیفیت عمومی و درآمد سرانه پائین و... نشان می دهد که آمارهای جهانی نسبت به آمارهای داخلی بیشتر به واقعیت نزدیک تر است.
این موضوع بارها تکرار شده که مسئولان و مدیران در هنگام بیان گزارش ها و آمار و ارقام از  عملکرد نهاد تحت امرشان، بهتر است در حوزه مسئولیت خود سری به خیابان بزنند و وضعیت را از نزدیک و در زندگی جاری و عادی مردم جستجو کنند و صرفا به گزارش درون کارتابل خود اعتماد و اکتفا نکنند.
پذیرش واقعیت مشکلات اولین گام در جهت رفع آن می باشد. تازمانی که درک صحیحی از نیازها و دغدغه های مردم نداشته باشیم مغفول کاغذبازی های مرسوم خواهیم شد که در اکثر اوقات بیان کننده واقعیت ها نیست.
درآخر کوتاه و مختصر باید اذعان داشت که وضعیت کنونی کشور در رده بندی های مختلف جهانی با پتانسیل های موجود همخوانی ندارد و زیبنده شان مردم نیست.