جای خالی محیط زیست در فصل انتخابات

سیاست و سیاست زدگی همچون گردبادی بسیار امور کشور و مردم ایران را تحت تأثیر قرار داده است و سر به هر سو که می چرخانیم رد و نشانه ای از آن می بینیم. این اثر گذاری سیاسی در عرصه های مختلف کشور اعم مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، بین الملل و ... موجب هزینه های بسیاری برای منافع ملی گردیده است و گویا راه نجات و رهایی از آن وجود ندارد.

جای خالی محیط زیست در فصل انتخابات

سیاست و سیاست زدگی همچون گردبادی بسیار امور کشور و مردم ایران را تحت تأثیر قرار داده است و سر به هر سو که می چرخانیم رد و نشانه ای از آن می بینیم. این اثر گذاری سیاسی در عرصه های مختلف کشور اعم مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، بین الملل و ... موجب هزینه های بسیاری برای منافع ملی گردیده است و گویا راه نجات و رهایی از آن وجود ندارد.
این روزها با تبلیغات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری به عینه می توان رد پای این سیاست زدگی را مشاهده کرد. نامزدها خواسته یا ناخواسته از هر دری که وارد بحث می شود نهایتاً با نوعی نگرش سیاسی به قضیه نگاه می کنند که بعضاً منطق و استانداردهای لازم در آن موضوع را دچار تغییر و حتی تناقض می کند.
اما یکی از موضوعاتی که اساساً در سایه این سیاست زدگی محو گردیده و حتی دیده نمی شود مسئله محیط زیست است. مسئله ای که اساس هرگونه برنامه ریزی و فعالیت در هر حوزه ای بسته به سلامت و بقای وجود آن است؛ اما در کمترین درجه اولویت نامزدها و حتی برنامه ریزان تبلیغاتی آنها ردی از این دغدغه وجود ندارد.
روز گذشته در تقویم جهانی، روز "بیابان زدایی" درج و ثبت شده است. روزی که حداقل برای کشوری همچون ایران که حدود 88 درصد از مساحت آن در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد ، باید بیش از دیگر کشورها مورد توجه باشد. عملکرد ما در حوزه محیط زیست در این زمینه نه تنها بر مبنای بیابان زدایی نیست؛ بلکه رویکردهای کنونی مبین بیابان زایی است!.
بیابان ‌زایی پدیده‌ای است که به واسطه «فعالیت‌های مخرب انسانی صورت می گیرد. در پدیده بیابان ‌زایی مناطقی که در ابتدا زمینی بارور بوده‌اند به زمین‌هایی غیرحاصل خیز و بایر تبدیل شده‌اند. عوامل متعددی از قبیل جنگل‌ زدایی و بهره برداری‌های بی‌ رویه از جنگل‌ها، تغییرات اقلیمی و آب و هوایی، چرای بیش از حد دام ها و حیوانات از مراتع،  بهره برداری بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی، تبدیل اراضی ملی به کشاورزی، ساخت‌ و سازها، شهرنشینی و رشد جمعیت در بروز و تشدید بیابان ‌زایی نقش دارند».
بنابر الگوهای استاندارد اعلامی از سوی سازمان ملل در این حوزه برخی از راه های مهار بیابانی شدن کشورها شامل «مدیریت آب‌ و خاک، تغذیه آب‌های زیرزمینی، بهینه سازی مصرف آب، کاشت گونه های گیاهی مقاوم به شرایط خشک و بیابانی، افزایش جنگل کاری، مدیریت روان آب، ترسیب کربن، جلوگیری از رشد بی رویه باغات و مزارع آب بَر، مدیریت چرای حیوانات و دام و توسعه گیاه خواری است».
کدامیک از نامزدهای محترم درهمین یک مورد ورود داشته اند و آن را به عنوان دغدغه و برنامه انتخاباتی خود عنوان کرده اند و حتی به آن پرداخته اند؟!. آیا موضوعی مهمتر و با اولویت تر از این موضوع برای ادامه حیات ایران و نسل آینده آن وجود دارد؟!.
اقتصاد، سیاست، پرونده هسته ای، طرح های فرهنگی، مسائل نظامی و امنیتی و... بدون بقای زیستی چطور محقق خواهند شد. شاید گفته شود این سطور نگرشی ایده آل گرایانه به مسائل دارد؛ اما واقعیت تلخی است که امروز در سراسر کشور گریبان گیر مردم شده و مشکلاتشان را در حوزه اقتصاد، اشتغال، مسکن، فرهنگ و از همه مهمتر امنیت اجتماعی تشدید کرده است.
امروز مسئله خشکیدگی و از بین رفتن منابع آبی بر اثر رفتارهای غیراصولی تبدیل به مسئله ای امنیتی برای کشور شده است که اگر به آن توجه نکنیم می تواند تبدیل به بحرانی داخلی شود که اقوام و استان های مختلف را در برابر یکدیگر و حتی در مقابل کشور قرار خواهد داد!.
انتظار می رود نامزدها و تیم تبلیغاتی و رسانه ای آنها و همچنین کارشناسانی که در برابر آنها برای پرسش قرار می گیرند نگاهی به تقویم خود بیندازند و حداقل به بهانه ثبت شدن ایام خاص در حوزه محیط زیست، اشاره ای هم به این موضوع داشته باشند و برنامه و نظرشان را در این باره بیان کنند.
مطمئناً پرداختن به این موضوعات می تواند افکارعمومی را به تأمل وادارد تا ببیند یک کاندیدا غیر از گفتن از سیاست و اقتصاد، برای بقای نسل آینده و فردای ایران هم دغدغه دارد و از این حیث به سمت و سویی ترغیب شوند تا یک جریان حمایتی برای محیط زیست کشور شکل گیرد.