دو ساعت مرخصی برای رفتن به مدرسه

ماجرای کودکان‌کاری که خوشبختی را جست‌وجو می‌کنند؛

دو ساعت مرخصی گرفتن برای رفتن به مدرسه شاید داستان ناآشنایی باشد که شنیدنش در دنیای کودکان امروز عجیب و غریب و در دنیای بزرگترها کمی دور از ذهن به نظر برسد؛ برای کودکانِ این مدرسه اما این ماجرا، روال و گاهی شبیه «حسرت» است؛ کودکانی که یک شبه بزرگ شده‌اند و فقر و تنگدستی به وجه اشتراک میان آنها تبدیل شده و حالا آنها را در یک مدرسه و یک کلاس، کنار یکدیگر نشانده است.

دو ساعت مرخصی برای رفتن به مدرسه

دو ساعت مرخصی گرفتن برای رفتن به مدرسه شاید داستان ناآشنایی باشد که شنیدنش در دنیای کودکان امروز عجیب و غریب و در دنیای بزرگترها کمی دور از ذهن به نظر برسد؛ برای کودکانِ این مدرسه اما این ماجرا، روال و گاهی شبیه «حسرت» است؛ کودکانی که یک شبه بزرگ شده‌اند و فقر و تنگدستی به وجه اشتراک میان آنها تبدیل شده و حالا آنها را در یک مدرسه و یک کلاس، کنار یکدیگر نشانده است.
به گزارش ایسنا، در پایین‌ترین نقطه خاوران، جایی میان ساختمان‌های کوتاه و بلند محله اتابک، ساختمانی کوچک و نه چندان قدیمی، با راهروهایی تنگ و پله‌هایی بلند به مکان امنی برای کودکان کار ساکن منطقه ۱۵ تبدیل شده است؛ اینجا موسسه خیریه کودکان کار «گل مینا» است؛ مدرسه‌ای که در آن خبری از لباس‌های فرم رنگی یکدست و دفتر و کتاب‌های جلد شده و حتی یک حیاط برای بازی‌ها و شیطنت‌های کودکانه نیست، با این وجود همه دانش‌آموزانِ این مدرسه شوق آموختن و یادگیری دارند؛ یادگیری برای یافتن دریچه‌ای رو به آینده‌ای روشن.
 فقر مالی و فرهنگی بر سَر، خوشی‌های کودکان کار
صدای همهمه بچه‌ها در اولین روز مهرماه جانی دوباره به ساختمان بخشیده؛ «آقا ما بیایم، آقا ما بیایم حل کنیم»،‌ «آقا یه منها رو هم ما بیایم حل کنیم»، «آقا ما برای جمع بیایم». از پشت در صدای همهمه بچه‌ها در ساختمان پیچیده است. خود به خود با نسیم ملایمی که خبر رسیدن پاییز را تکرار می‌کند، درب چوبی کلاس نیمه باز و صدای بچه‌ها واضح‌تر می‌شود؛ اتاقی ۱۲ متری، نیمکت‌های به هم چسبیده و چند کودک که دستان‌شان برای رفتن پای تخته بالاست.
 گرفتن دو ساعت مرخصی از صاحبکار برای آموختن «خواندن و نوشتن»
بچه‌ها دوباره برای رفتن به پای تخته سر و صدا می‌کنند؛ این کودکان با همه کودکان متفاوت و با همکلاسی‌هایشان مشابه هستند؛ وجه اشتراک آنها با یکدیگر فقر مالی و فرهنگی است که زورش بر سرخوشی‌های کودکی‌شان چربیده و روزانه به مدت دو ساعت، با یادگیری و آموختن آنها را کنار یکدیگر نشانده است. تمایزشان با کودکان دیگر، دور بودن از دنیای کودکی و زندگی کردن در دنیای بزرگترهاست؛ آنها برخلاف همه کودکانی که در یک روز عادی از
 ۷ صبح تا ظهر در مدرسه حضور دارند و بعد از آن هم می‌توانند درس‌ها و تکالیفشان را در خانه مرور کنند و بنویسند فرق دارند و باید برای حدود دو ساعت حضور در مدرسه از صاحب کارشان مرخصی بگیرند.
 کودکانی که بدلیل کار، تمرکزی روی درس ندارند
نیلوفر براتی، مددکار اجتماعی موسسه خیریه کودکان کار با اشاره به اینکه مدت زمانی که این کودکان در مدرسه حضور دارند حدود دو ساعت است، می‌افزاید: البته در راستای ارائه این اقدامات حمایتی و آموزشی، سعی شده با مشورت کودکان و خانواده‌هایشان براساس زمانی که آنها می‌توانند در سرکلاس حاضر شوند برایشان کلاس برگزار شود.
به گفته براتی، بیشترین مشکل در تحصیل کودکان کار کمبود زمان برای انجام تکالیف آنهاست؛ معمولا کودکان کار به دلیل کمبود زمان نمی‌توانند تکالیف‌شان را بنویسند یا دروسی که معلم آموزش داده را مرور کنند، چراکه کودک از صبح تا ساعت ۱۲ شب مشغول به کار است. حتی در ماه‌های اولیه شروع سال تحصیلی به دلیل دور بودن از فضای تحصیل و درگیری ذهنی بالای این کودکان، هیچگونه تمرکزی بر روی درس ندارند.