درک شرایط مردم بیش از هر زمان دیگری حیاتی است

مشکلات مردم در جامعه از جهات مختلف در حال تبدیل شدن به بحران های کوچک و بزرگ است. بحران های کوچک به صورت مداوم گریبان گیر مردم است و بحران های بزرگ در سطح کلان جامعه را درگیر خود ساخته است.

درک شرایط مردم بیش از هر زمان دیگری حیاتی است

مشکلات مردم در جامعه از جهات مختلف در حال تبدیل شدن به بحران های کوچک و بزرگ است. بحران های کوچک به صورت مداوم گریبان گیر مردم است و بحران های بزرگ در سطح کلان جامعه را درگیر خود ساخته است.
مشکلات معیشتی و هزینه های زندگی جاری در صدر بحران های مردم به صورت فردی و اجتماعی قرار دارد و متأسفانه هیچ راه گریزی هم پیش روی آنها نیست. مردم نمی دانند برای رهایی از زیربار مشکلات مالی چه کار کنند و از چه طریقی نیازهای خود را مرتفع سازند. چرا که کار کردن دوشفیت هم کفاف هزینه های جاری زندگی را نمی دهد.
امروز بسیاری از زنان خانه دار در شهرهای مختلف دست به دامان تاکسی های اینترنتی شده اند و شغل رانندگی را پیشه کرده اند تا کمک خرج زندگی باشند. البته که کارکردن چیزی از ارزش های خانوادگی کم نمی کند اما حداقل این کارکردن باید ثمر و اثری هم داشته باشد.
مردم جامعه به طرق مختلف به صورت رسمی و غیررسمی کار می کنند اما حاصلی به دست نمی آورند و این یعنی یأس و نا امیدی که بدترین آفت برای یک جامعه می باشد.
حرف بر سر این است که دولت و مسئولان برای نجات مردم از این وضعیت چه برنامه ای دارند. متأسفانه شرایط در داخل و خارج از کشور به گونه ای در حال رقم خوردن است که خبری از ثبات اقتصادی در آن دیده نمی شود.
متأسفانه مشکلاتی که مردم با آن درگیر هستند در لیست برنامه ها و آنچه در ارگان های مختلف تصمیم ساز و اجراکننده قرار ندارد. مردم از مشکلات مالی و اقتصادی گلایه دارند، اما آنچه در تصمیمات خودنمایی می کند در زمینه مسائل و موضوعاتی است که  نه دغدغه مردم و نه حتی برای کشور نفعی دارد.
باید اذعان داشت که چنین رویه ای مشکلات مردم را تشدید می کند و میزان رضایتمندی ها را کاهش می دهد. پرداختن به حواشی و مسائلی که دغدغه مردم نیست، گره های زندگی جامعه را کورتر  می کند و گشایشی حاصل نخواهد شد.
باید توجه داشت که مردم از دولت جدید انتظارات بسیاری دارند، انتظاراتی که برگرفته از وعده هایی است که در دوران انتخاب مطرح شده بود و بسیاری برای نجات از وضعیت نامناسبی که داشتند و برای اصلاح امور، مشارکت کردند تا گره گشایی حاصل شود.
بالاخره باید روند اقتصاد کشور از یک الگو و استانداردی در حوزه داخلی و خارجی پیروی کند، اما این موضوع دیده نمی شود و اقتصاد کشور به گونه ای است که گویا کنترلی مطلوبی بر آن وجود ندارد.
شکی نیست که شرایط و مناسبات جهانی در کیفیت اقتصاد ما اثرگذار است، اما به هرحال این انتظار وجود دارد درهمین وضعیت نیز یک مدیریت مناسبی شکل گیرد تا وضعیت بیشتر از این بحرانی نگردد. درک شرایط مردم امروز بیش از هر زمان دیگر برای مسئولان کشور حیاتی است.