ما تحمل مي‌كنيم؛ شما هم ما را تحمل كنيد!

سرمقاله

مدتي است برخي ازمسئولان در رده‌هاي مختلف دولتي و به‌خصوص برخي مسئولان دست بالايي، به انحاء مختلف از مردم مي‌خواهند كه تحمل كنند. تحمل كردن، اگر بخواهيم آن‌را در قالب روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه بگنجانيم، هيچ بار مثبتي در خود ندارد؛ وقتي كسي از ديگران مي‌خواهد كه تحمل كنند، در واقع از آنان مي‌خواهد كه تا اطلاع ثانوي شرايط موجود را هرطورشده، بپذيرند، چه از پسش بربيايند چه نه! در واقع مدتي است دولت مدام از مردم و در زمينه‌هاي مختلف مي‌خواهد تحمل كنند تا بگذرد، اما واقعيت تلخ اين است كه نمي‌گذرد و شرايط سخت‌تر مي‌شود.

ما تحمل مي‌كنيم؛ شما هم ما را تحمل كنيد!

 

 مدتي است برخي ازمسئولان در رده‌هاي مختلف دولتي و به‌خصوص برخي مسئولان دست بالايي، به انحاء مختلف از مردم مي‌خواهند كه تحمل كنند. تحمل كردن، اگر بخواهيم آن‌را در قالب روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه بگنجانيم، هيچ بار مثبتي در خود ندارد؛ وقتي كسي از ديگران مي‌خواهد كه تحمل كنند، در واقع از آنان مي‌خواهد كه تا اطلاع ثانوي شرايط موجود را هرطورشده، بپذيرند، چه از پسش بربيايند چه نه! در واقع مدتي است دولت مدام از مردم و در زمينه‌هاي مختلف مي‌خواهد تحمل كنند تا بگذرد، اما واقعيت تلخ اين است كه نمي‌گذرد و شرايط سخت‌تر مي‌شود.
بله ما براي حمايت از دولت، تحمل مي‌كنيم، هر روز هم بر ليست مواردي كه بايد تحمل كنيم افزوده مي‌شود؛ تحريم‌هاي فزاينده، بحران اقتصادي كه سرانجامش با وجود فعاليت شايان توجه كاسبان تحريم و افزايش لحظه به لحظه تورم، تحمل كرونا و پيك‌هاي مختلف آن در شرايطي كه ناچار از حضور در شهر و فعاليت‌هاي اجتماعي حتي پرخطر هستيم، تحمل گرما و كم كردن دماي كولر و روي دور كند گذاشتن
آن و ... اما ماجرا اين است كه ميان دولت و سرمايه اجتماعي‌اش بايد پيوستگي و همبستگي همراه با همدلي مشفقانه باشد؛ يعني در برابر تمام اين تحمل‌ها و تغيير سبك زندگي‌هايي كه دولت از مردم انتظار دارد، مردم-سرمايه‌هاي اجتماعي- نيز از دولت مي‌خواهد كه در اين تحمل‌ها با آنان همراه شوند. اگر قرار است سبك زندگي بر اساس اين تحمل‌ها تنظيم شود، دولت و مسئولان مختلف حاضر در بدنه دولت نيز بايد به همين سبك و سياق تحمل كنند. اما شوربختانه مدت‌هاست برخي از مسئولان دچار برخي زياده‌خواهي‌ها شده و وظايف انقلابي خود را فراموش كرده‌اند و فاصله طبقاتي و تفكري آنان از مردم بسيار زياد شده است. با توجه به اين فاصله‌ها، هم‌چنان كه يكي از مسئولان در مصاحبه‌اي در پاسخ به پرسش يك خبرنگار گفت؛ بديهي است كه سطح زندگي او با سطح زندگي يك كارگر فرق مي‌كند و ميزان درآمدها براساس همين سبك زندگي بايد متفاوت باشد!     
اگر رئیس‌جمهور در هر فرصتي از مردم مي‌خواهد تحمل كرده و سبك زندگي خود را تغيير دهند، مردم علي بركت‌الله، گوش به فرمان هستند كه تحمل و تغيير كنند، چون اساسا با توجه به شرايط موجود جامعه و اقتصاد و اشتغال، چاره‌اي جز تحمل ندارند، چون راه دومي وجود ندارد. راه دوم، هماني است كه مدتي است به شكلي دردناك گريبان برخي را كه كارد به استخوان‌شان رسيده، مي‌گيرد و خود را از عرصه اين زندگي و مشكلات تلنبار شده‌اش حذف مي‌كنند. آناني كه توصيه به تحمل و تغيير مي‌كنند بايد با كمك كارشناسان روان‌شناس و جامعه‌شناس به اين شناخت و آگاهي برسند كه آستانه تحمل مردم حدي دارد، حدي كه در افراد مختلف متفاوت است، اما در نهايت در جايي تمام مي‌شود. وقتي فردي به پايان و حد و مرزهاي اين آستانه برسد، هر اتفاق ناميموني محتمل است.
چنين است كه مردم-به‌عنوان سرمايه اجتماعي- از دولت و دولت‌مردان انتظار دارند آنان نيز تحمل كنند، سبك زندگي خود را تغيير دهند و به سازگاري با شرايط موجود روي آورند. اين روشي است كه در آغازين سال‌هاي انقلاب بين مردم و مسئولان حاكم بود. اميد كه چنان همراهي و همدلي مشفقانه مردم و دولت‌مردان ادامه داشته باشد.

a.f.far99@gmail.com