تداوم مالیات بستن بر دارایی‌های سرمایه‌ای

در تمام کشورهای توسعه یافته، اغلب درآمدها و به‌ویژه دارایی‌های سرمایه‌ای مشمول مالیات می‌شوند. به این ترتیب، وقتی سازمان و نظام مالیاتی به وظیفه‌اش در این حیطه به خوبی و درستی عمل می‌کند؛ از انباشت نقدینگی و تبدیل شدن کالای مصرفی مانند مسکن، به کالای سرمایه‌ای کاسته می‌شود. وقتی فردی یا نهادی که ۱۰۰۰ خانه دارد، ناچارباشد بر این دارایی سرمایه‌ای شده‌اش، مالیات بپردازد، طبعا در نهایت ترجیح خواهد داد سرمایه‌اش را از این حوزه خارج کرده و در حوزه درآمدزایی مانند تولید به کار بیندازد-در بهترین و ایده‌آل‌ترین حالت!- دارایی و درآمد فردی که مدام زمین می‌خرد و در زمینه انبوه‌سازی مسکن کار می‌کند، باید مشمول مالیات شود، چرا که درغیر این‌صورت همان اتفاقی می‌افتد که الان افتاده است؛ مسکن با رکود تورمی مواجه است، چنان گران است که بسیاری قدرت خرید ندارند و ناگهان جامعه با حجم عظیمی از خانه‌های خالی و اجاره‌نشینان مواجه می‌شود که حتما آسیب‌های اجتماعی خاص خود را در پی دارد و به ارزش‌ها سمت و سوی دیگری می‌دهد؛ فرد با دارایی مالی‌اش، سنجیده می‌شود و اینجا دارایی مالی یعنی این‌که تا چه حد توانسته است از آب گل‌آلود اقتصاد بیمار جامعه و بازار آشفته‌اش، ماهی‌های درشت صید کند.


در تمام کشورهای توسعه یافته، اغلب درآمدها و به‌ویژه دارایی‌های سرمایه‌ای مشمول مالیات می‌شوند. به این ترتیب، وقتی سازمان و نظام مالیاتی به وظیفه‌اش در این حیطه به خوبی و درستی عمل می‌کند؛ از انباشت نقدینگی و تبدیل شدن کالای مصرفی مانند مسکن، به کالای سرمایه‌ای کاسته می‌شود. وقتی فردی یا نهادی که 1000 خانه دارد، ناچارباشد بر این دارایی سرمایه‌ای شده‌اش، مالیات بپردازد، طبعا در نهایت ترجیح خواهد داد سرمایه‌اش را از این حوزه خارج کرده و در حوزه درآمدزایی مانند تولید به کار بیندازد-در بهترین و ایده‌آل‌ترین حالت!- دارایی و درآمد فردی که مدام زمین می‌خرد و در زمینه انبوه‌سازی مسکن کار می‌کند، باید مشمول مالیات شود، چرا که درغیر این‌صورت همان اتفاقی می‌افتد که الان افتاده است؛ مسکن با رکود تورمی مواجه است، چنان گران است که بسیاری قدرت خرید ندارند و ناگهان جامعه با حجم عظیمی از خانه‌های خالی و اجاره‌نشینان مواجه می‌شود که حتما آسیب‌های اجتماعی خاص خود را در پی دارد و به ارزش‌ها سمت و سوی دیگری می‌دهد؛ فرد با دارایی مالی‌اش، سنجیده می‌شود و اینجا دارایی مالی یعنی این‌که تا چه حد توانسته است از آب گل‌آلود اقتصاد بیمار جامعه و بازار آشفته‌اش، ماهی‌های درشت صید کند.
 به گفته معاون سازمان امور مالیاتی با اشاره به رشد ۳۰ درصدی درآمدهای مالیاتی در ۴ ماهه امسال براساس قانون مالیات‌های امسال از بساز‌وبفروش‌هایی که مجوز ساخت آن‌ها سال ۹۵ است، مالیات اخذ می‌شود.
مورد دیگری که معاون سازمان امور مالیاتی بدان اشاره کرده است گرفتن مالیات از دارندگان سکه طلاست:«کسانی‌که در جریان عرضه سکه از سوی بانک مرکزی اقدام به خرید کرده‌اند تا سقف معینی مشمول پرداخت مالیات مقطوع می‌شوند.خریداران سکه که سکه‌های خود را عرضه می‌کنند و به فروش می‌رسانند باید حتماً نسبت به تسلیم اظهارنامه مالیاتی و همچنین پرداخت مالیات متعلق آن اقدام کنند. خریداران سکه با تعداد بالا در صورت پرداخت نکردن مالیات شامل جرایمی می‌شوند که غیرقابل بخشودگی است.»
مالیات بر دارایی انباشته‌ای که موجب تبدیل شدن یک کالای مصرفی به کالای سرمایه‌ای می‌شود، در جلوگیری هم از انباشت نقدینگی و هم گران شدن آن کالاها در سطح بازار جلوگیری کند. اما یک نکته مهم در این‌جا قابل ذکر است؛ چگونه دولت و مسئولان ذیربط خواهند توانست دارایی و نقدینگی انباشته را به سمت تولید داخلی و رشد و توسعه آن هدایت کرده و شعار جهش تولید را به عمل تبدیل کنند؟