مهمترین ناترازی، معیشت مردم است

صحبت از ناترازی های موجود، صحبت از حقایقی است که سال ها پنهانش می کردیم و شرایط را جوری جلوه می دادیم که انگار نه انگار ما تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی جهان قرار داریم و عدم بروزرسانی های فناوری و تکنولوژی در عرصه های مختلف ما را از دنیا عقب نگهداشته و اگر دستاوردی هم حاصل شده است با هزینه های چند برابری و ضریب بالای آزمون و خطا به دست آمده است.

صحبت از ناترازی های موجود، صحبت از حقایقی است که سال ها پنهانش می کردیم و شرایط را جوری جلوه می دادیم که انگار نه انگار ما تحت شدیدترین تحریم های اقتصادی جهان قرار داریم و عدم بروزرسانی های فناوری و تکنولوژی در عرصه های مختلف ما را از دنیا عقب نگهداشته و اگر دستاوردی هم حاصل شده است با هزینه های چند برابری و ضریب بالای آزمون و خطا به دست آمده است.
ناترازی هایی که امروز دولت از آن صحبت می کند، همان اشارات همیشگی اصحاب رسانه و کارشناسان مستقل در عرصه های مختلف است که در هردوره بسیاری از آنها نادیده انگاشته می شدند و حتی مورد تذکر هم قرار می گرفتند.
یکی از مهمترین مباحثی که کارشناسان و اصحاب رسانه همواره درمورد آن به دولت های مختلف هشدار می دادند بحث سوخت و انرژی بود که امروز ابرچاله ای را پیش روی دولت گذاشته و برای عبور از آن چاره ای جز برطرف کردن آن وجود ندارد و امکان پریدن و رد کردن و نادیده گرفتن آن نیز وجود ندارد.
اما بزرگی این ابرچاله به قدری است که دیگر نمی توان همچون گذشته هرجا که مشکلی از باب تأمین هزینه ها و تأمین نیاز به وجود می آمد، فشارش را برمردم تحمیل کرد. به بیانی واضح تر مردم خود اسیر در بزرگترین باتلاق ناترازی، یعنی وضعیت معیشتی خود هستند.
برای جامعه واضح است که مسئولان برای گران شدن سوخت درحال آماده شدن هستند و جامعه هم از احوال مدیریت کشور این مسئله را درک می کند. اما حرف برسر این است که برطرف کردن ناترازی قیمت و مصرف سوخت قراراست چه بلایی برسر ابر ناترازی موجود در جامعه آورد.
امروز وضعیت معیشتی مردم در حوزه های مسکن، درمان، آموزش، خوراک و پوشاک به سرحد انفجار رسیده است. این ناترازی معیشتی در زندگی مردم به قدری است که تمام اعضای یک خانواده چهارنفره اگر مشغول به کار شوند و درآمد کسب کنند در خوش بینانه ترین حالت در پایان ماه نیمی از حقوق کل خانواده صرف مسکن می شود و الباقی اگر کفاف دهد صرف سبد فقیر خوراکی آنها می گردد که خالی از گوشت و مرغ و ماهی و برنج ایرانی و... است.
حال قرار است دولت با تراز کردن قیمت سوخت، چگونه ناترازی معیشت مردم را مدیریت کند. اگر قرار است قیمت سوختی که مردم مصرف می کنند واقعی شود، چرا حقوق و دستمزد آنها را واقعی نمی کنیم. اگر قیمت سوخت درترکیه 1 دلار است دستمزد پایه بیش از 500 دلار ماهانه می باشد درحالی که شدیدترین موج تورمی طی یک دهه گذشته را تجربه می کنند.
نمی توان به بهانه رفع ناترازی و فشاری که بر دولت بابت تأمین سوخت تحمیل می شود، مردم را بیش از این زیرفشار برد و با به صورت یک طرفه بگوییم کجای دنیا سوخت را این قیمت می فروشند که ما می فروشیم. مسلماً این حرف درست است، اما اگر بنابرقیاس است باید درآمد و وضعیت معیشتی و امکانات رفاهی و اجتماعی و اقتصادی را نیز مورد قیاس قرار داد؛ نه اینکه برای توجیه اقدام خود صرفاً ادله های منطقی ردیف کنیم.
امروز رشد تورم فزاینده، توان و استقامت اقتصادی مردم را نحیف کرده است و جایی برای فشار بیشتر باقی نمانده است. اگر دولت قصد ادامه رفع ناترازی با روش های سنتی را دارد باید بداند که جامعه از این وضعیت شدیدا رنج می برد و دیگر توانی برای همراهی نخواهد داشت.