ضرورت درک استراتژیک از مفهوم "خودکفایی"

مسلماً "خودکفایی" مفهومی ارزشمند و برخواسته از توان درونی و بهره گیری از پتانسیل های داخلی است.

ضرورت درک استراتژیک از مفهوم "خودکفایی"

مسلماً "خودکفایی" مفهومی ارزشمند و برخواسته از توان درونی و بهره گیری از پتانسیل های داخلی است.
اما این مسئله خود نیز مفاهیم و تفسیرهای خاص خود را دارد که اگر در مورد آن فهم مناسبی صورت نگیرد،دچار گمراهی و ضرر و زیان شدید در سطح منابع مالی، طبیعی و انسانی خواهیم شد.
ایران کشوری است با منابع طبیعی متنوع  و آب و هوایی چهارفصل، معادن غنی، انرژی های فسیلی، که به طور کلی با اقلیمی گرم و خشک شناخته می شود. متاسفانه بیش از نیم قرن است که ما هنوز برنامه ای استراتژیک برای بهره گیری از این منابع نداشته ایم و صرفاً به صورت شعاری ادعاهایی در مورد خودکفایی در زمینه های مختلف داشته ایم.
سال هاست شعار خودکفایی در گندم را می دهیم،اما این محصول را با روش هایی پرمصرف تولید می کنیم که هیچ صرفه اقتصادی برای کشاورز ندارد و بازده منطقی برای تولیدش دیده نمی شود و همه ساله میان دولت و کشاورزان در مورد خرید تضمینی این محصول استراتژیک درگیری وجود دارد.
همانطور که گفته شد ایران کشوری است با اقلیمی گرم و خشک و منابع محدود آبی در سطح و زیر سطح که ما به صورت کاملاً غیراصولی به آنها دست برده ایم و روال طبیعت را برهم زده ایم و منابعی که برای
 نسل های آینده است را صرف کاشت و برداشت گوجه فرنگی و هندوانه
می کنیم و دلخوش به صادرات غیراصولی آن به کشورهای همسایه هستیم.
هیچ عنصرو و هیچ نعمتی در این جهان هستی ارزشمندتر از آب نیست و کشورما در زمره کشورهای فقیر آبی می باشد. لذا مدیریت این عنصر استراتژیک ضرورتی است که نباید آن صرف شعارزدگی های سیاسی و مدیریتی گردد. اگر ما آب را در قالب بطری های آب آشامیدنی صادر کنیم و به جای آن گندم و حتی محصولات سیفی جات را واردکنیم، توجیه منطقی دارد .
متاسفانه ما نه تنها در این زمینه که در حوزه های دیگر نیز بعضاً دچار خودفریبی و گیرکردن در دام شعارزدگی ها شده ایم که گویا برای خروج از آن با خودمان هم روراست نیستیم. باید تابو شکنی در عرصه شعارزدگی ها را از یک نقطه آغاز کنیم و بی جهت رویه اشتباه را ادامه ندهیم .
دنیای امروز بر محور تعامل و همکاری پیش می رود و هیچ کشوری نمی تواند بگوید که در عرصه های مختلف خودکفاست و از قضا در  مدل های جدید اقتصادی، قدرت های بزرگ صنعتی به دنبال انداختن بار تولیدی خود به دوش دیگر کشورها هستند تا کشورشان دچار آلودگی های زیست محیطی نشود. چرا که آنها به خوبی دریافته اند تغییرات اقلیمی خطری است که آینده نسل بشر را به شدت تهدید می کند و آینده از آن کسانی است که محیط زندگی سالم تری داشته باشند.
کما اینکه امروزه تبادلات اقتصادی برپایه منافع ملی، روند تولید را به سمتی برده است که کشورها سعی می کنند محصولی را با کیفیت و قیمتی پایین تر تهیه کنند و حتی اگر توانایی صنعتی تولید آن را داشته باشد، خط تولید خود را به کشورهای دیگر منتقل می کنند تا هزینه های مالی و  آسیب های طبیعی را کاهش دهند.
ما نیز باید به این درک برسیم لزومی ندارد در تولید تمامی محصولات درگیر شعارهای خودکفایی شویم و باید عقلانیتی برای مدیریت منابع و دارایی های طبیعی کشور به کارگرفته شود تا آینده نسل امروز و نسل فردای کشورمان را به خطر نیندازیم.