افزایش فقر و افزایش بزهکاری

در رفت و آمدهای روزانه و معاشرت های عمومی در حوزه کاری و تعاملات خانوادگی خبرهای مختلفی را از انواع سرقت موبایل و زورگیری و کیف قاپی و کلاهبرداری های مختلف اینترنتی می شنویم. اینکه ما در معاشرت های روزانه یک خبری را مکرر می شنویم،نشان از مبتلا شدن تعداد زیادی از افراد به این عوارض است.

افزایش فقر و افزایش بزهکاری

 

 

در رفت و آمدهای روزانه و معاشرت های عمومی در حوزه کاری و تعاملات خانوادگی خبرهای مختلفی را از انواع سرقت موبایل و زورگیری و کیف قاپی و کلاهبرداری های مختلف اینترنتی می شنویم. اینکه ما در معاشرت های روزانه یک خبری را مکرر می شنویم،نشان از مبتلا شدن تعداد زیادی از افراد به این عوارض است.
درهمین رابطه باحضور در آگاهی تهران به سبب سرقت گوشی تلفن همراه یکی از نزدیکان، موارد بسیاری مشاهده شد که به این موضوع دچار شده بودند و اکثراً زنان و دختران جوان بودند که یا گوشی از دستشان قاپیده شده بود و یا آنها را خفت کرده بودند و تلفن همراه و کیف و وسایلشان را به زور به سرقت بردند.
 یا در نمونه دیگری یک جوان 25 ساله با قد و هیکلی ورزیده که کاسب مغازه دار بود تعریف می کرد که چهار نفر با دو متورسیکلت هنگامی که مغازه را بسته در میان مسیر جلوی او را گرفته و پس خالی کردن جیب و کیف پولش،متورسیکلتش را سوار شدند و وی را درکنار اتوبان کتک زدند و فرارکردند.
 نمونه های بسیاری نیز در مورد کلاهبرداری های اینترنتی حضور داشتند که بعضاً با هک کردن صفحه شخصی آنها در شبکه های مختلفی همچون اینستاگرام و تلگرام، از طرف وی به دوستان و آشنایان پیام داده اند که مثلاً"من در بیمارستان هستم و یا مشکلی برایم پیش آمده" و درخواست پول کرده اند.  
موارد بسیاری در یک ساعت حضور در آگاهی تهران مشاهده شد، اما مراد از طرح این بحث توجه به دلایل اصلی بروز چنین جرائمی در جامعه است.قطعاً پلیس نمی تواند به ازای هر نفر یک نیرو برای محافظت و کنترل داشته باشد و همچنین مسئولیتی از بابت پیشگیری از عوامل اجتماعی که منجر به افزایش بزهکاری می شود، ندارد. بلکه این وظیفه مسئولان و در راستای تعیین سیاست های کلان یک جامعه است که در آن مولفه هایی همچون فقر و بیکاری را به عنوان دلایل گرایش به انجام جرم مورد توجه قراردهند و با اقدامات بلندمدت و میان مدت زمینه کاهش آن را فراهم سازند.
البته فقر و نداری توجیهی برای دزدی و تعدی به حقوق دیگران نیست.چرا که امروز با توجه به شرایط اقتصادی و معیشتی،اکثریت اقشار جامعه دچار ضعف مالی هستند.وقتی گوشی یک دخترجوان دزدیده می شود با قیمت های کنونی واقعاً برای پدرخانواده سخت است که بتواند مجدد آن را جایگزین کند. یا اگر وسیله نقلیه ای از فردی به سرقت می رود واقعاً امکان تهیه و خرید مجدد آن وجود ندارد. اما روی دیگر سکه فشارها و بار روانی از بابت فقر و نداری است که ارتکاب به جرم را برای افراد توجیه می کند.
بارها در برنامه های مستند دیده ایم که مجرمین جوان بیان می دارند که برای تامین هزینه درمان والدین و یا تحصیل یا تهیه جهیزیه خواهر و برادرهای خود اقدام به سرقت کرده اند و بعد از اینکه ترس و قبه این کار برای آنها ریخته به این کار ممارست کردند. بزهکاری های این چنینی تنها یک بعد از ابعاد مختلف آفت های اجتماعی است که ریشه در فقر دارد. اما ریشه کن کردن فقر تنها یک راه دارد و آن ایجاد اشتغال و به درآمد رساندن مردم جامعه است. اگر مسئولان برنامه ای در این باره در دست اجرا دارند باید امیدوار بود که بالاخره بعد از گذشت مدتی شاهد کاهش جرائم این چنینی باشیم.اما اگر همچنان قرار است مسئولان نظاره گر باشند و صرفاً به کسب پست و مقام بسنده کنند باید منتظر انحطاطی شدیدتر از وضعیت فعلی در آینده ای نه چندان دور بود.