تفاوت در سبک مذاکرات ایران و غرب

مذاکرات با غرب در آستانه از سرگیری است و دولت سیزدهم از این مقطع به بعد سکان دار پرونده هزارپیچ ایران در زمینه هسته ای خواهد بود. ایران تاکنون نشان داده که عجله ای برای مذاکرات هسته ای ندارد،چرا که پس از خروج آمریکا از برجام و عدم اجرای تعهدات از سوی دیگر اعضا،عملاً مذاکرات انجام شده بی نتیجه بوده و حاصلی برای بهبود وضعیت کشورمان نداشته است.

تفاوت در سبک مذاکرات ایران و غرب

 

مذاکرات با غرب در آستانه از سرگیری است و دولت سیزدهم از این مقطع به بعد سکان دار پرونده هزارپیچ ایران در زمینه هسته ای خواهد بود. ایران تاکنون نشان داده که عجله ای برای مذاکرات هسته ای ندارد،چرا که پس از خروج آمریکا از برجام و عدم اجرای تعهدات از سوی دیگر اعضا،عملاً مذاکرات انجام شده بی نتیجه بوده و حاصلی برای بهبود وضعیت کشورمان نداشته است.
اگر بپذیریم که ایران به دنبال تغییر زمین بازی در برجام است و دیگر مایل به طی کردن مسیر با سبک و سیاق قبلی نیست، به این نتیجه می رسیم که در مذاکرات آتی احتمالا باید تفاوت ها و تعارض هایی را در مدل گفتگو با غرب را شاهد باشیم.
در سبک مذاکرات قبلی که منجر به برجام شد، روند تعهدات طرفین به صورت عادلانه قابل پیگیری نبود. آنچه به عنوان تعهدات برجامی و محدود کننده شامل ایران شده بود به صورت مستمر و با حضور فعال بازرسان آژانس پیگیری شد و تمامی موارد به لحاظ فنی و عملی صورت گرفت.
اما در آن سوی میدان تعهداتی که باید از سوی آمریکا و دیگر اعضا انجام می شد از سوی هیچ نهادی پیگیری نمی شد و ابزاری برای ضمانت اجرا به ایران داده نشده بود.
لذا این تفاوت عملی در برجام، ایران را به این تجربه رسانده است که هرگونه وعده و تعهد بی پشتوانه به قول وزیرخارجه کشورمان در حد "گفتار درمانی" است و هیچ ارزشی نخواهد داشت. این مسئله کار
تیم مذاکراتی جدید کشورمان را سخت تر خواهد کرد.چراکه راستی آزمایی و اثرگذاری اجرای تعهدات طرف های غربی اقدامی سخت و زمان بر است و اینبار نباید در اجرای توفقات حاصل شده ما پیش قدم شویم و یا
در صورت مدل گام به گام باید اثر ملموس اجرای تعهدات طرف غربی با توجه به پیشینه منفی آن در مورد برجام، مورد تایید قرار گیرد و پس از آن ما گام مناسب را برداریم.
نکته دیگری که کار تیم مذاکره کننده ما را در این دور مذاکرات
سخت تر می کند، ضرورت ایجاد توازن در گام های طرفین است. به عنوان مثال اینبار نباید بحث "تعلیق" و "لغو" تحریم ها را باهم اختلاط کنیم و در ازای "تعلیق" تحریم ها و یا واگذاری بخشی از دارایی های خودمان، امتیازی از عمق فعالیت و توانایی هسته ای خود به غرب بدهیم!.
مسلماً مذاکره کنندگان و تیم دیپلماتیک کشورمان بسیار بهتر از ما به این مسائل اشراف دارند،اما مسئله ما دغدغه مردم است. مردمی که امروز از گوشه کنار بخش هایی از وقایع مذاکرات طی سال های گذشته را می شنوند و افسوس می خورند که چطور در قبال "هیچ" ، "هست" خود را دادیم و در آخر بهانه هایی از جنس تفاوت در معنای کلماتی همچون "تعلیق" با "لغو" در متن توافق را عامل عدم کارایی برجام معرفی
کردیم.
مردم امروز نگران و پر از ابهام هستند و می خواهند مسئولان کشورشان به گونه رفتار و مذاکره کنند که دیگر سرنوشت کشور در مسئله هسته ای و تحریم های اقتصادی با اما و اگر همراه نباشد. جامعه دیگر کشش و صبری برای بازبودن این زخم چند ده ساله را ندارند و منتظرند تا این پرونده به نحوی معقول بسته شود و ایران و ایرانی به عنوان عضو عادی در عرصه جهانی شناخته شود.