ما ملتِ آزمون و خطا شده ایم

شرافت و صلابت و مقاومت در گوشت و پوست ملت ما نهادینه شده است و به جرأت می توان گفت که نمونه این مردم را در هیچ کجای دنیا نمی توان یافت. ملتی که در بزنگاه های حساس و حیاتی با حضور و نثار جان و مال خود،کشورشان را حمایت کرده اند؛چرا که می دانند هیچ قدرت و کشوری دلسوز آنها نیست و اگر حمایتی ظاهری وشرافت و صلابت و مقاومت در گوشت و پوست ملت ما نهادینه شده است و به جرأت می توان گفت که نمونه این مردم را در هیچ کجای دنیا نمی توان یافت. ملتی که در بزنگاه های حساس و حیاتی با حضور و نثار جان و مال خود،کشورشان را حمایت کرده اند؛چرا که می دانند هیچ قدرت و کشوری دلسوز آنها نیست و اگر حمایتی ظاهری و دلسوزی های تصنعی از سوی آنها بروز می کند، مصداق بی طمع نبودن سلام گرگ است.

ما ملتِ آزمون و خطا شده ایم

 

شرافت و صلابت و مقاومت در گوشت و پوست ملت ما نهادینه شده است و به جرأت می توان گفت که نمونه این مردم را در هیچ کجای دنیا نمی توان یافت. ملتی که در بزنگاه های حساس و حیاتی با حضور و نثار جان و مال خود،کشورشان را حمایت کرده اند؛چرا که می دانند هیچ قدرت و کشوری دلسوز آنها نیست و اگر حمایتی ظاهری و
دلسوزی های تصنعی از سوی آنها بروز می کند، مصداق بی طمع نبودن سلام گرگ است.اما آنچه مردم ما را همچنان حامی کشورشان نگه می دارد،باورها و ارزش هایی است که سال ها به خاطر آن از جان مایه گذاشتند.
اما یک نکته بسیار مهم را باید در مقابل این ملت مورد توجه قرار داد و آن عملکرد بعضاً نامتعادل مسئولان در ادوار مختلف بوده است.برای روشن شدن بحث به سراغ مسائل اقتصادی می رویم که ملموس تر است و مردم به خوبی آن را درک می کنند. حرف برسر این است طی دهه های اخیر اقدامات و سیاست های اقتصادی کلان کشور نتوانسته است ما را به چشم اندازها و اهداف تعیین شده برساند.
حرف بر سر این است که مردم دستاویز آزمون و خطاهای مدیران در عرصه سیاست های اقتصادی شده اند و در هر دوره شاهد رویکردهایی سلیقه ای و تصمیماتی هستیم که اعتبارشان تا زمان روی کار بودن
دولت ها است وبا روی کارآمدن دولت های بعدی تمامی آنها تغییر و بعضاً رویکردی کاملاً متفاوت به خود می گیرند.
یک دوره ارز دولتی به تمام کالاها اختصاص می یابد و قیمت ها به صورت غیرواقعی شکل می گیرند،در دوره بعدی ارز دولتی تنها به کالاهای اساسی اختصاص می یابد، در زمانی دیگر ارز آزاد را محور نرخ گذاری قرار می دهند، در دوره ای دیگر ارز را چند نرخی می کنیم، مجدداً درصدد حذف ارز ترجیحی و آزادسازی قیمت ها سیاست گذاری می کنیم و همچنان مشخص نیست که کشور براساس کدام الگو و سیاست اقتصادی استاندارد قصد برخورد با این رویه را دارد. موضوع ارز مشت نمونه خروار از عملکرد سیاست های اقتصادی ما طی چند دهه اخیر است.
اما نقطه عطف ماجرا اینجاست که این اعمال سلیقه های مختلف اقتصادی در حالی آزمون و خطا می کند که مردمی با حقوقی ثابت و معاشی محدود در اثر آن زندگی هایشان دچار تزلزل شدید می شود. چرا که ثباتی برای برنامه ریزی در وضعیت اقتصادی خود نمی یابند که بتوانند براساس آن الگوی زندگی خود را تنظیم کنند.
باید بدون تعارف بگوییم که مردم ایران طی چند دهه اخیر مدام تحت فشار سیاست های اقتصادی سلیقه ای مدیران و مسئولانی قرار گرفته است که هرکدام با نگرش سلیقه ای خود امورات کشور را مدیریت کرده اند.
این نوع مدیریت باعث بروز وضعیتی شد که در یک دوره بی ثباتی بخش کوچکی از جامعه به سودهای نجومی رسیدند و بخش کثیری از مردم در این وضعیت به زیرخط فقر و پایین تر از آن رفتند و شکاف طبقاتی به شکل عجیبی در جامعه امروزشکل گرفت. نتیجتاً باید از مسئولان و به ویژه اقتصاددانان کشور و دولت فعلی تقاضا می شود تا با نگاهی آینده نگرانه به اقتصاد کشور بپردازند و سیاست هایی را پایه گذاری کنند که موجبات ثبات در کشور را فراهم سازد و به گونه ای نباشد که فردا روزی با تغییر و تحولات در صف مدیران بازهم شاهد آزمون و خطاهای جدید و مشکلات جدید باشیم.