سردرگمی غرب در مواجه با ایران

با روی کار آمدن دولت سیزدهم در مطلبی بیان داشتیم که هماهنگی و هم افزایی جریان های قدرت در این دوره می تواند راهگشای بسیاری از مشکلاتی باشد که تا پیش از این به سبب برخی ناهماهنگی ها و اختلاف سلیقه های سیاسی و جناحی معطل مانده بود و یا مورد اختلاف قرار داشت.

سردرگمی غرب در مواجه با ایران

 

با روی کار آمدن دولت سیزدهم در مطلبی بیان داشتیم که هماهنگی و هم افزایی جریان های قدرت در این دوره می تواند راهگشای بسیاری از مشکلاتی باشد که تا پیش از این به سبب برخی ناهماهنگی ها و اختلاف سلیقه های سیاسی و جناحی معطل مانده بود و یا مورد اختلاف قرار داشت.
این گمان وجود داشت(ودارد) که یک دست شدن قوا و نهادهای قدرت در کشور می تواند سرعت تصمیم گیری ها و اقدامات در
رفع بن بست های سیاسی و امنیتی و اقتصادی کشور را افزایش دهد و جامعه امیدوار به این بود که هرچه سریعتر تغییرات حاصل خواهد شد و گشایش های مختلف را شاهد خواهیم بود.
البته همانطور که گفته شد همچنان براین باوریم که این هماهنگی میان جریان های قدرت در زمان فعلی، بیش از هر زمان دیگری
می تواند راهگشای مشکلات باشد، اما مسئله اینجاست که بعضاً در میان برخی جریان های سیاسی و شخصیت هایی سرشناس در ساختار حکومتی شاهد نوعی اختلاف سلیقه و عدم همراهی در پاره ای موارد همچون مسائل هسته ای و مرتبط با مذاکرات هستیم.
این درحالی است که روند مذاکرات در زمان فعلی برعهده تیمی است که از بطن جریان اصولگرایی سربرآورده و هیچ بهانه ای برای انتقاد به عملکردشان حداقل از سوی هم فکرانشان پذیرفته نیست.
ضمن اینکه باید به این درک رسیده باشیم که در زمان فعلی با توجه به حساسیت های سیاسی و امنیتی هرگونه تصمیم گیری در مذاکرات با مشورت عالی ترین مقامات نظام و شورای امنیت ملی صورت می گیرد و خروجی آن نیز مورد تایید می باشد.
حال اگر با این رویه ساز مخالف بزنیم و درون جریان همراه دولت شاهد مخالفت ها و اعمال سلیقه های فردی و درون جناحی باشیم، باز هم شاهد هدر رفت انرژی کشور به نحوی دیگر خواهیم بود. اما اشکال اصلی در این وضعیت عدم اعتماد و سردرگمی طرف های مذاکره کننده در ارتباط با ایران می باشد. چرا که در دوره های قبل این شائبه وجود داشت که جریان های صاحب قدرت در داخل با اقدامات دولت وقت مخالفند و آن را به صلاح منافع کشور نمی دانند.
 اما امروز دولت حاکم برخواسته و مورد تایید تمام جریان های قدرت داخلی می باشد. اگر با این دولت هم روند قبل را دنبال کنیم نوعی سردرگمی برای غرب و دیگر کشورهای جهان به وجود خواهد آمد و دیگر تشخیص نمی دهند که باید با کدام یک از جریان های سیاسی اصلی در ایران طرف حساب شوند!.
رویه معقول چنین است که اگر دولت و یا گروهی  را مامور به پیگیری امر خطیری همچون مذاکرات هسته ای نموده ایم، با توجه به اعتمادی که به عقبه سیاسی آنها به لحاظ تبارشناسی قدرت وجود دارد، از اقدامات و تصمیمات آن حمایت کنیم و به این درک برسیم که هرگونه تصمیم در این وضعیت با مشورت عمیق از سوی دستگاه های امنیتی و مقامات عالی رتبه کشور اتخاذ می گردد. نباید چند صدایی را به بیرون از کشور مخابره کنیم و بیش از این موجب سردرگمی
طرف های غربی برای طرف حساب شدن با قدرت اصلی در کشور گردیم.